
اسباب بازیهای داخل کمد به مریم، از آنجایی
که تو ما را دوست نداری، چون از ما مراقبت
نمیکنی و ما را درهم و شلوغ داخل کمد
میاندازی، ما تصمیم گرفتیم دیگر با تو بازی
نکنیم و تنهایت بگذاریم. این تصمیم تا زمانی که
تو اصلاح شوی، اجرا خواهد شد.»
مریم تازه متوجه موضوع شد. پس رفتار
بد خودش باعث تمام این ماجراها شده بود.
مریم از این موضوع درس بزرگی گرفته بود.
بعد از آن هم تصمیم بزرگی گرفت.
حالا مدتی از آن ماجرا گذشته است و مریم
و اسباب بازی ها آشتی کردهاند. حالا دیگر کمد
اسباب بازیهای مریم، مرتبترین کمد شده
است.
دیگری را امتحان کرد. امّا فایدهای نداشت.
خیلی عجیب بود. عروسکها یکی بعد از دیگری
امتجان شدند، اما هیچ کدام کار نمیکردند.
مریم جلوی دوستانش خیلی خجالت کشید.
نرگس و کتایون که حوصله شان سر رفته بود، از
مریم خداحافظی کردند و به خانههایشان رفتند.
مریم غمگین و تنها به اتاق برگشت. در
همین هنگام چشمش افتاد به کاغذی که جلوی
کمد، روی زمین افتاده بود.
بعد از ماجرای تعمیر عروسکها،
اسباب بازیها جلسه گذاشتند و تصمیمی
گرفتند. آنها تصمیمشان را روی کاغذی
نوشتند و برای مریم گذاشتند.
مریم کاغذ اسباب بازیها را برداشت. روی
آن نوشته بود: «اطلاعیهای از طرف تمام
نام موشک: بلودهاوند
کشور سازنده: انگلستان
وزن با تجهیزات: اندازه گیری نشده
حداکثر برد: بیش از 80 کیلومتر
[[page 10]]
انتهای پیام /*