
آن وقت پریها، آن موجود عجیب غریب را
مانند درختی در آسمان هفتم کاشتند و ترس از
آنها دور شد. و همه با تعجب به آن درخت نگاه
کردند و پری آبی که دوست همهی آبهای روی
زمین و آسمان بود، گفت: «من به این درخت آب
میدهم.»
و همه دیدند که پری آبی، دامنش را پر از آب
کرد. هر دامنِ پری آبی، یک دریا بود و آن را به پای
درخت ریخت.
آن وقت پری سفید، یک یک، دانه دانه از
پر بالهایش کَند. آن پرها بزرگ بودند، خیلی
بزرگ. بعد درخت دارای شاخههایی از پرهای سفید
و بزرگ شد. آنها خوشحال شدند، چون درخت
بدون آن همه شاخه مانند یک غولِ ستاره خوار بود.
بعد ستارهها گفتند: «درختی که برگ ندارد
مانند ستارهای است که خواب است، آن وقت
غولها آن را میدزدند.»
پری سبز که برگهای سبز خاطرههای او
بودند، به برگها دستور داد تا درخت را برگ باران
کنند. آسمانها آن روز را به یاد دارند. اسمش را
عروسی برگها گذاشتند و همهی پریها شادی
کردند.
بعد غولهای ستارهخوار که همهی روزها در
آسمانها به دنبال ستارههای خوابیده میگشتند
درخت را دیدند. غولها گفتند: «درخت سبز بیدار
است، آن را نمی شود دزدید.»
نام خودرو: استاج 3
کشور سازنده: آلمان
وزن: 21 هزار کیلوگرم
سلاح: توپ سبک استاک 40- مسلسل 9/7 میلی متری
حداکثر سرعت در جاده: 40 کیلومتر در جاده
[[page 9]]
انتهای پیام /*