
دختر عمو بلورساز هم که برای پدرش ناهار آورده بود ، گفت :« وای بابا ، چه عروسکی ساختی ! »
دختر عمو آهنگر و دختر عمو بلورساز که همیشه با هم قهر بودند ، با تعجب به هم نگاه کردند . به عروسک ها زل زدند و دختر عمو آهنگر گفت : « چه عروسک بلوری ! »
دختر عمو بلورساز گفت : « چه عروسک آهنی ! »
آنها بازی را شروع کردند ، دختر عمو آهنگر گفت : « اسم عروسک من ، عروسک بلوری است . »
دختر عمو بلورساز گفت :« اسم عروسک من ، عروسک آهنی است . »
آنها قاه قاه خندیدند و گفتند : « این اسم ها از کجا آمدند ؟ »
تا مشغول بازی شدند سؤال را فراموش کردند . عروسک آهنی یواشکی ، آهسته ، در گوشی ، به عروسک بلوری گفت : « چی شد ؟ چطور شد ؟ قصه کی تمام شد ؟ »
عروسک آهنی یواشکی خندید و گفت : « تازه شروع شد ! حالا دیگر ترس شکستن نیست ، وحشت پرنگ پرنگ شدن نیست ، نه ؟ »
دختر عمو آهنگر و دختر عمو بلورساز با عروسک ها مشغول بازی بودند .
DNA از میلیون ها اتم تشکیل شده که با حالتی مارپیچ در کنار هم قرار گرفته اند .
[[page 11]]
انتهای پیام /*