مجله کودک 285 صفحه 20

فاطمه اوضاع را سر و سامان بخشید و مامان را راضی کرد تا اجازه دهد دوباره رایانه مورد استفاده قرار گیرد ، البته احسان هم مجبور شد . . . قول هایی در رابطه بامیزان مدت استفاده از رایانه بدهد . حالا دوماهی گذشته است احسان به بسیاری از فوت و فن های برنامه شبیه سازی پرواز دست پیدا کرده و می تواند روی صندلی لم بدهد و به راحتی یک هواپیمای غول آسا را تحت کنترل داشته باشد ، پروازی دل انگیز و فرودی آرام . اما . . . اما آقا احسانی که هر روز مسیر مدرسه تا خانه را می دوید تا هر چه زودتر خودش را به رایانه اش برساند ودوباره پرواز کند ، حالا قدم های کوتاهی بر می داشت و سرش پایین رود . فاطمه : "سلام احسان ، چی شده داداش ؟ چرا پکری ؟ این چیه ؟" احسان : "ای بابا ، چی بگم ؟ خیلی بد شد ، از طرف مدرسه یه نامه دادن تا بدم به بابا و مامان ، از یکی . . . از اونا خواستن که فردا بیان مدرسه ، میگن درس هام خیلی افت کرده ." فاطمه : "خب معلومه دیگه ، ببین چقدر وقت سر اون بازیه گذاشتی ." احسان : "باز که نیست ، یه برنامه ی پروازه . ." فاطمه : "حالا هرچی ، از درس ات که مهم تر نیست ، یادته کارنامه ثلث اول ات همش بیست بود ؟ یادته از وقتی او سی دی رو خریدی چقدر وقت روش گذاشتی وهمه ی فکر و ذکرت اون بود ؟ به درس هات خوب نرسیدی دیگه ، معلومه که افت می کنی . دیدی مامان حق داشت ؟ قبل از همین یکی دو هفته پیش که بهش قول دادی تا به اندازه از کامپیوتر استفاده کنی همه ی وقتت رو پشت کامپیوتر بودی . حالا غصه نخور ، من خودم یه جوری یواش یواش به بابا و مامان می گم . تو هم قول بده که اول از همه باید به درس هات برسی . مگه یادت نیست عمو چی می گفت ؟ می گفت اگه می خوای خلبان بشی اول از همه باید درس هاتو خوب بخونی ، مگه نه ؟ یادته ؟ یادته ؟" احسان : "آره ." صدایی از آسمان می آید . احسان سرش را بلند می کند و به هواپیمای در حال عبور نگاه می کند . راه پرواز کردن در آسمان از کدام طرف است ؟ دوربین پولاروید یکی از انواع دوربین بود که در زمان خود انقلابی بزرگ در صنعت عکاسی ایجادکرد . این دوربین در همان لحظه که عکس می گرفت . آن را هم ظاهر می کرد در تبلیغات این دوربین گفته شده بود که عکس گرفته شده با این دوربین ، 90 ثانیه بعد ظاهر می شود .