
می داد بله بله ، درست است . بعضی وقتها به موشها گردو و پسته و بادام هم می داد . تا اینکه روزی تصمیم گرفت یک گربه بکشد . این بچه موش خیلی سوال می کند ، نه اینکه فضول باشد ، کنجکاو است . راستی چی شد که آقا رنگی تصمیم گرفت گربه بکشد ؟
صبح روز بعد آقا رنگی تصمیم گرفت گربه ی خوابش را نقّاشی کند . بومو رنگ و قلم مو را برداشت و دست به کار شد . موشها می رفتند و می آمدند و با نگرانی نگاهش می کردند . دم به دم نقّاشی گربه کاملتر می شد وآقا رنگی از دیدن آن کیف می کرد . در حال کشیدن سبیل گربه بود که گربه عطسه اش گرفت .
- هپ چی ی ی ی !
و از نقاشی بیرون پرید .
این بخشی از ماجرای آقا رنگی و گربه ی ناقلابود که خواندید ، بقیه ی قصه را می توانید در کتاب دنبال کنید .
نمایش های سیرک است . پرواز با بند از جمله حرکت هایی است که ابتدا توسط یک نفر فرانسوی به نام "ژول لئوتارد" درسال 1859 ابداع شد .
[[page 33]]
انتهای پیام /*