مجله کودک 291 صفحه 10

کد : 119366 | تاریخ : 14/04/1386

ابر وباد محمدرضا یوسفی قسمت دوم ابر و باد با صورت سبز در آسمان آبی می رفت و می گفت : "من یک روز به رنگ نقره ای ستاره ها می شوم تا آنها بزرگ به اندازه ی خورشید شوند ." ابر وباد آرام آرام می رفت و ستاره ای در اسمان نبود . ناگهان ابر وباد فریاد کشید ، آن قدر بلند که صدایش تا آن دوردورها رفت و گفت : "کی بود که مرا رنگی کرد ؟ کی رنگ قرمز را روی دامن من پاشید ؟" رنگ قرمز مانند رودی تند و تیز دامن ابر و باد را قرمز به رنگ انارها می کرد . ابر و باد خسته شده بود . بر روی ابری نشست و گفت : "من کی هستم ؟" صدایی در گوش ابر و باد پیچید . بیابانها ، پوشش گیاهی خاص خود را دارا هستند . درختچه های کوتاه قد خاردار و

[[page 10]]

انتهای پیام /*