مجله کودک 296 صفحه 12

کد : 119588 | تاریخ : 18/05/1386

او یک برگزیده بود سید جواد موسوی خدیجه (س) نگران و مضطرب ، کوچه ها را یک به یک طی می کرد او نفس نفس زنان در حالی که عرق از سر و رویش می چکید تصمیم داشت خود را به خانه ی عمویش "ورقه بن نوفل" برساند . "ورقه" مردی نابینا اما بینا دل بود . در راه خدیجه به آنچه بر سر شوهرش محمد(ص) آمده بود فکر می کرد محمد (ص) هر چند وقت یکبار ، به غار حرا می رفت . اما این بار حال او دگرگون بود . او با بدنی سرد و سنگین در حالی که سستی ورخوتی شدید بدنش را فرا گرفته بودبه خانه برگشته بود .محمد (ص) از حالت روحی عجیبی که در غار حرا به او دست دادهبود برای خدیجه تعریف کرد . از نیروی غیبی که در اندیشه و فکرش نفوذ کردهبود واز نروی کهسراسر وجود ش را نورانی کرده بود . F مثل First aids (کمک های اولیه) : جان آدمی هنگامیکه دچار صدمه ، سانحه یا اتفاقی ناخواسته می شود ، می تواند توسط انجام کمک های اولیه نجات پیدا می کند . همواره ودر همه جا امکان

[[page 12]]

انتهای پیام /*