
بابا بزرگ جلو رفت تا به امام کاظم (ع) کمک کند . اما امام نگذاشت . بابا بزرگ گفت : "فدایتان شوم پس کارگرتان کجاست تا کمکتان کند ؟ شما که نباید کار کنید ."
امام کاظم(ع) خندید . صورت مثل گلش را طرف او چرخاند و گفت : "ای علی ، آن کسانی که بهتر از من بودند در زمین خدا کار می کردند ."
بعد دوباره خم شد ومشغول بیل زدن شد .
بابا بزرگ که زیر آفتاب عرق کرده بود فوری زیر سایه ی یک نخل رفت . بعد پرسید :
"منظورتان چیست ؟ آنها چه کسانی بودند ؟"
امام کاظم (ع) دوباره دست از کار کشید وگفت : "هم حضرت محمد (ص) کار می کرد و هم امام علی (ع) و همه ی پدرانم . کار کردن راه خوب پیامبران و آدم های درستکار است ."
بابا بزرگ دیگر طاقت نیاورد صبر کند . پیش امام کاظم (ع) رفت تا کمکش کند .چون دلش نمی آمد دوست عزیزش تنهایی مشغول کار باشد .
"دوست " سالروز شهادت حضرت امام موسی کاظم (ع) را تسلیت عرض می نماید .
جعبه کمک های اولیه :
1- ابزار موچین مانند برای برداشتن اجسام کوچک از داخل زخم
2- قیچی
3- باند زخم
4- پنبه استریل
5- سنجاق قفلی
6- قیف مخصوص برای شستشوی چشم
7- پماد آنتی بیوتیک
8- باند کشی (الاستیک)
9- انواع چسب زخم
[[page 17]]
انتهای پیام /*