مجله کودک 303 صفحه 10

کد : 119894 | تاریخ : 05/07/1386

سید جواد موسوی جام زهر ، جام شیر "قطامه" باجامی در دست وارد اتاق شد . "ابن ملجم مرادی" سرش پایین بود مشغول کار خود بود . شمشیر بر روی زانوی ابن ملجم برق می زد . او یک ساعت می شد که مشغول صیقل دادن وتیز کردن شمشیر بود . ابن ملجم متوجه ی ورود قطامه به اتاق نشد تا هنگامی که قطامه ، جامی که در دستش بود را جلویش گذاشت . کاسه ی با لب شکسته که مایعی زرد رنگ داخل آن تکان تکان می خورد . یک جرعه از آن آب زرد رنگ و بدبو می توانست انسانی راازپای درآورد . ابن ملجم پارچه ای برداشت وداخل زهر ، آن را خوب خیس کرد ، سپس پارچه ی خیس را آرام آرام بر روی تیغه ی شمشیر کشید و نگاهی به قطامه کرد ، به یادش آمد : اواخر ماه شعبان بود که به طور ناشناس به کوفه آمده بود . اوشبانه وارد خانه ی یکی از آشنایانش شد وهمانجا بود که قطامه را دیده بود . قطامه که متوجه ی علاقه ی ابن ملجم به خود شده بود به او گفته بودکه مهریه اش ، سر علی (ع) است . پدر و برادر قطامه از خوارج نهروان بودندکه در آن جنگ به دست سپاه علی (ع) کشته شده بودند او از آن زمان به بعد ، کینه علی را در دل داشت و مخالف سر سخت اوشده بود . صدای قطامه ، ابن ملجم را به خود آورد : L مثل Languages (زبان ها) : یکی از قابلیت ها و توانایی هایی که انسان را از حیوانات جدا میکند . حرف زدن است . برخی ا زپستانداران و پرندگان اصوات ساده ای را از دهان خود خارج می کنند ، اما تکلم وصحبت کردن به طور پیشرفته ، فقط منجر به انسان است .

[[page 10]]

انتهای پیام /*