مجله کودک 307 صفحه 14

کد : 120074 | تاریخ : 03/08/1386

سه شنبه 8 آبان شهادت محمد حسین فهمیده من رفتم جبهه ، نگران من نباشید محمد حسین فهمیده عاشق و شیفته ی حضرت امام (س) بود . همیشه می گفت : امام هرچه اراده کند ، همان راانجام خواهم داد و من تسلیم او هستم . محمد حسین فقط یکبار توانسته بود . امام را زیارت کند آن هم زمانی بود که حضرت امام در قم سکونت داشتند . فهمیده 12 ساله بود که حوادث کردستان شورع شد . او که مطیعزمان امام بود هرطور که بود خود را به کردستان رساند اما او را به دلیل کمی سن بازگرداندند . با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان ، محمد حسین تصمیم گرفت که به جبهه برود . اما می دانست که باز هم او را به دلیل کمی سن ازجبهه باز می گردانند محمد حسین تصمیم خود را گرفته بود . خود را به یکی از بیمارستان های کرج که شهر محل زندگی خود بود رساند و به دوستش که در آنجا بستری بود ، قصد خود را برای رفتن به جبهه گفت . او به دوستش گفت که به بهانه ی خرید نان از خانه خارج شدهاست اما می خواهد به جبهه وجنگ برود . محمد حسین 50 تومان پول نان را به دوستش می دهد و از او می خواهد مغول ها سوارکاران ماهری بودند که توانایی جنگیدن به شکل های مختلف بر اسب در حال حرکت را داشتند . آنها به طور برق آسا بر سر حریف می ریختند و سیاست آنها تخریب و سوزاندن جاهایی بودکه در برابر سپاه مغول مقاومت می کرد . آنها از نوعی بمب دودزا نیز در جنگهای خود استفاده می کردند

[[page 14]]

انتهای پیام /*