
یک
خاطره،
هزار پند
شخصی از حضرت امام (س) شکایت کرده بود که شما به من ضرر زدهاید و باید جبران کنید.
این شکایت در دادگستری به دست دادیاری افتاده بود که او هم برای حضرت امام ابلاغ فرستاده
بود که: «جناب آقای روح الله مصطفوی! شما ساعت فلان به دادگاه بیایید. از شما شکایت کرده
اند و شما باید توضیح بدهید یا وکیلتان را بفرستید که توضیح بدهد.» رئیس دیوان عالی کشور
در آن زمان (اوایل انقلاب) این خاطره را نقل می کند: از بیت حضرت امام به من تلفن کردند
که: «این شکایت چیست؟» گفتم: «نمیدانم آن را بفرستید ببینم چیست.» وقتی فرستادند، دیدم
بندهی خدایی که شکایت کرده، یک نفر خرمشهری است و از امام شکایت کرده که نود و چند
هزار تومان یا نهصد و چند هزار تومان باید به او بدهند (مبلغ مورد ادعای او زیر یک میلیون
تومان بود). توضیحی که داده بود، این بود که: «هنگامی که خرمشهر مورد تهاجم صدامیان
بود و ما اسباب و اثاثیهمان را جمع کرده بودیم و میخواستیم از شهر برویم؛ شما گفتید رفتن
از شهر خلاف است و ما ماندیم و عراقیها آمدند و کوبیدند و آن اثاثیه، همهاش از بین رفت.
از این رو، شما حالا بایدپول آن را بدهید.»
من به رئیس دادگستری آن وقت گفتم که آیا این قابل طرح است؟ آیا قابل تعقیب و شکایت
است؟ گفت: «والله من خبر ندارم. بنده خدایی نوشته و داده دست دادیار، او هم نوشته و داده به
برخی از نبردهای دریایی از شدت زیادی
برخوردارند. نبرد دریایی «ترافالگار» که در
سال 1805 میلادی بین کشتیهای انگلیسی
و فرانسوی روی داد، یکی از مشهورترین
نبردهای دریایی است.
[[page 4]]
انتهای پیام /*