
به همین خاطر، پرنده نمیدانست آواز خود را برای چه کسی بخواند.
باران بلد نبود جَر جَر خو را به چه کسی بگوید. و چشمه از قُل قُل خود، هیچ
وقت شعر نمیساخت.
باد هم هیچ گاه، آهنگ تازهای نمی ساخت. فقط میگفت: هو هو!
خداوند خواست تا در روی زمین برای خود جانشین داشته باشد. کسی که
دانا باشد، فکر کند و نماینده او بشود.
وقتی فرشتهها از تصمیم خدا خبردار شدند، تعجب کردند و با هم
به گفتگو نشستند. هر کس حرفی زد. تا اینکه آنها تصمیم گرفتند حرفشان را
به خدا بگویند. فرشتهای از میان آنها بالهای سفیدش را باز و بسته کرد. بوی
عطر دل انگیزی در هوا پر شد. او از خدا پرسید: «خدایا، آیا کسی را میخواهی
بیافرینی، که دست به کارهای نادرست بزند و خونریزی کند؟»
فرشتهی دیگر، بالهای سفیدش را باز و بسته کرد. باز هم بر پیراهنِ
آسمان، عطر تازهای نشست. او گفت: «چرا جانشینی خودت را به انسان
گناهکار میدهی، اما به ما که پاک و بیگناه هستیم، نمیدهی؟»
صدایی مهربان از بالای آسمانها به پرواز درآمد. خداوند جواب داد:
«من حقیقتهایی را میدانم که شما نمیدانید!»
فرشتهها مثل همیشه از خدا اطاعت کردند، بعد به سجده افتادند و خدا
را شکر کردند.
ناوبری ماهوارهای با استفاده از
تجهیزات رایانهای، جدیدترین فنآوری
بشر در هدایت و ناوبری دریایی است.
[[page 15]]
انتهای پیام /*