مجله کودک 388 صفحه 10

کد : 122420 | تاریخ : 06/04/1388

زمین، جایی برای محک امیرمحمد لاجورد مادر، در برابر چیزهای ناخوشایند می­گوید: (( خدا نصیب نکند )). اما من دیده­ام که خدا گاهی نصیب می­کند. اما چرا؟ خداوند که این همه مهربان است پس چرا گاهی چیزهای بد را نصیب ما می­کند؟ پدر از حکمت خدا می­گوید و از اینکه چقدر در برابر او کوچکیم و چقدر از درک حکمتش عاجزیم. من از سرطان و همه چیزهای ترسناک می­ترسم و ترس را در چشمان مادر، وقتی (( خدا نصیب نکند)) را می­گوید چه خوب حس می­کنم. اما به همان اندازه حرف­های پدر را هم می­فهمم. زمین است و یک عالمه آدم، زمین است و جایی برای محک، تا که کدام ما بزرگ شویم و کدام ما کوچک بمانیم. از میان ما آدم کوچولوها، هستند آدم­هایی که بزرگ می­شوند، ناب می­شوند، می­درخشند، غم دیگران غم آنها می­شود، غصه می­خورند، بر می­خیزند، آستین بالا می­زنند و ... اینجا محک است. جایی برای حمایت از کودکان مبتلا به سرطان،دیدار این هفته دوست با خانم شیرین صدیق­نژاد،مسئول خدمات حمایتی مؤسسه خیریه محک است. فکر اولیه تأسیس محک از کجا بود ؟ حدود بیست سال پیش سرکار خانم قدس در طول درمان فرزندشان که به سرطان مبتلا شدهبودند متوجه مشکلاتی شدند که خانواده­های دارای کودکان مبتلا به سرطان با آن روبرو هستند. فکر اولیه تأسیس این موسسه از همان زمان شروع شد و ایشان از دوستان و پزشکان خواهش کردند که دور هم جمع شوند و فعالیتی را جهت تسکین بخشیدن به دردهای کودکان مبتلا به سرطان و خانواده­های آنان شروع کنند وبه این ترتیب محکدر سال 1370 به ثبت رسید. بیمارستانی به این بزرگی و مجهزی چگونه ساخته­اند؟ محک کار خود را با یک میز شروع کرد، میزی در اتاقی در یک شرکت که یکی از یاوران در اختیار محک قرار داده بود. خانم قدس و چند یاور موضوع تمبر: شاهزاده لهستانی قیمت: 15 کروز سال انتشار: 1919

[[page 10]]

انتهای پیام /*