مجله کودک 391 صفحه 18

کد : 122560 | تاریخ : 27/04/1388

به مناسبت عیدمبعث ( 27 رجب) روشن ترین شب خدا کوه، یک تپّة صخره ای بود که از سنگ های سخت ومحکم شکل گرفته بود و بالا رفتن از آن آسان نبود. در بالای کوه، غاری کوچک و کم عمق به چشم می خورد. ارتفاع دهانة غار به حدّی بود که یک آدم معمولی به راحتی می توانست در میان آندراز بکشد و استراحت کند. غار «حرا» محل خلوت کردن محمّد مصطفلی (ص) وراز و نیاز اوبا پروردگار بود. جایی که بعد از سی و پنج سالگی ،پیامبر هر سال، یک ماه تمام به آغوش آنپناه می بّرد! دیگر این کار هر سالة او شده بود، یک شب اول ماه رمضان، غذای کمی با خودش بردرد و راه غار را در پیش بگیرد. فاصله زیادی میان خانه محمد وخدیجه، باکوه وغار «حرا» نبود خدیجه، بانگاهی مهربان شوهرش را تا دور دست بدرقه می کرد . او زن بسیار عاقل وهوشیاری بود و خیلی خوب می دانست که همسرش، بیشتر از هر چیز دیگر در این دنیا، به همین خلوت وتنهایی احتیاج دارد.او محمد را از جان و دل دوست می داشت وحاضر بود با صبر و حوصله تاسحر منتظر بازگشت او بماند. محمد (ص) ،تمام ماه رمضان را تنها در غار حرا به سر برد. تفکر در رازهای آفرینش،ونیایش پرورگادر جهان، در آن غار کوچک وتاریک،بهترین وزیباترین لحظه های زندگی او را رقم Ÿ موضوع تمبر: یاد بود روزولت (چاپ شده توسط پست یونان) Ÿ قیمت : 60 واحد Ÿ سال انتشار : 1946

[[page 18]]

انتهای پیام /*