مجله کودک 396 صفحه 17

کد : 122647 | تاریخ : 31/05/1388

در خودش میدید، سعی میکرد در آن مورد کسی را نصیحت نکند و تا خودش را اصلاح نمیکرد، بر زبان نمیآورد. همسر این بزرگوار میگوید، بیست روز قبل از شهادتش از او خواستم تا وصیتنامهی جدیدی بنویسد. آخرین وصیتنامهشهیدرجایی مربوط به سال 1352 و هنگام زندانی رفتنش بود. شهید رجایی فکر میکرد. سپس کاغذی خواست و روی یک برگ کاغذ دفتر مشق بدون اینکه پاکنویس کند، خوشخط و خوانا و بدون خطخوردگی و روان و ساده وصیتنامهای نوشت و آن را به همسرش داد. سه بعدازظهر هشتم شهریور 1360، صدای انفجار مهیبی از ساختمان نخستوزیری به گوش رسید. همه به طرف محل انفجار دویدند. جمعیت زیادی از راه رسید. همه نگران رجایی و باهنر بودند. شعلههای آتش از پنجرههای نخستوزیری زبانه میکشید. پیکرهای خونین و سوخته رجایی و باهنر بلافاصله به بیمارستان منتقل شد. امّا دیگر کار از کار گذشته بود و شهیدان رجایی و باهنر به آرزوی دیرینهی خود رسیده بودند. با طلوع آفتاب نهم شهریور سال 1360، انبوه جمعیت در برابر ساختمان مجلسشورایاسلامی جمع شدند و با سر دادن شعار: «رجایی، رجایی، راهت ادامه دارد» پیکر او و شهیدباهنر را تا بهشتزهرا مشایعت کردند. روحشان شاد و یادشان گرامی باد! موضوع تمبر: کشتیرانی موزامبیک قیمت : یک و نیم واحد سال انتشار:1952

[[page 17]]

انتهای پیام /*