مجله کودک 407 صفحه 15

کد : 122997 | تاریخ : 16/08/1388

نیامد. وقتی که برگشتن آقا طول کشید، برگشت و به داخل محوطه دستشویی سرکشی کرد. در آن جا با تعجب دید که آقا تِی را به دست گرفته و دارد کف دستشویی را تمیز میکند. حسید آقا چند لحظه ایستاد و نگاه کرد. هم نگران شد و هم خجالت کشید. زود به طرف اتاق خدمتکار رفت و او را صدا زد و گفت: «خواهر! بیا اینجا ببین آقا دارد چه کار میکند!» مرضیه خانم از اتاقش بیرون دوید و دنبال حسین آقا به طرف محوّطة دستشویی رفت. همین که آقا را در حال تِی کشیدن دید، لبش را گاز گرفت و زد پشت دستش و با حالتی خجالتزده گفت: «آقا! این چه کاری است؟ مرا خیلی شرمنده کردید! وای به من!» امام، به دستة تِی تکیه داد و با لبخند گفت: «نه! نباید خجالت بکشید. شما این جا را خوب تمیز کرده بودید. امّا ا ین حسین آقای ماست که باید بعد از این بیشتر دقت کند و رعایت حال شما را هم بکند تا برایتان کار و زحمت زیاد نشود!» حسین آقا با شرم سرش را پایین انداخت و گفت: «چشم!» دریافت کرد! بدون آنکه هزینهای برای انرژی مصرف شود. علاوه بر این چشمههای آبگرم مصارف درمانی زیادی هم دارند که بشر از گذشتههای دور با این خاصیت آشنا بوده است.

[[page 15]]

انتهای پیام /*