مجله کودک 426 صفحه 39

کد : 123770 | تاریخ : 29/12/1388

سجاد: «اوه اوه اوه... ووی ووی ووی... بیا. اصلا وقت که سرش نمیشه، یکی نیست بگه آخه الان وقتشه؟ اوف اوف اوف... نخیر ول کن نیست، این جوری باشه.... نمیتوانم تا خونه برسم، تازه اومدیم از بوی بهار لذت ببریم، نخیر نمیشه...» سجاد داشت از مدرسه بیرون میرفت، اما مجبور شد دوباره داخل مدرسه برگردد و خودش را به حیاط پشتی مدرسه برساند اما... اما بعد از این که کارش تمام شد هر کاری که در دستشویی باز نشد. سجاد: «آی مردم، کمک، یکی بیاد کمک کنه، من این جا گیر...» سجاد هر چه فریاد کرد و هر چه به در کوبید، کسی به دادش نرسید. سجاد: «عجب گرفتاری شدیمها، چه کار کنم؟ حتما هم الان دیگه همه رفتن و دیگه هیچکی تو مدرسه نیست. بابای مدرسه هم که از دیروز رفته شهرشون. نکته مجبور بشم تمام عید رو اینجا بمونم؟ پونزده روز چه کار کنم؟ نه بابا، حتما مامانم دنبالم... میاد، ولی از کجا میدونه که من اینجام؟ شاید فکر کنه تو راه گم شدم، اومدیم بعد از یه عمر بریم مسافرت، حالا نمیشه دستشوییمون نمیگرفت؟» نام: درخت زبان گنجشک ویژگی کلی: ارتفاع تا 30 متر. برگها کوچک و زمان گلدهی از فروردین تا اردیبهشت است. میوه خوشهای و غیرخوراکی است. محل اصلی رشد: شرق اروپا، قفقاز

[[page 39]]

انتهای پیام /*