مجله کودک 427 صفحه 14

کد : 123789 | تاریخ : 21/01/1389

قصّههای زندگی امام خمینی قوطی رنگِ ادارهی پغور قاطی طاهره ایبد قسمت اول آبدارچی ادارهی پغور قاطی، نردههای ادارهی را رنگ بنفش زد. پغور قاطی از آن رنگ خیلی خوشش آمد. وقتی آبدارچی حواسش نبود، اضافهی رنگ را برداشت و با خودش آورد خانه و آن را گذاشت گوشهی حمام. قوطی رنگ اخم و تَخم کرد و یک گوشه نشست. شیشهی شامپو زل زد به قوطی رنگ و گفت: «چطوری تازه وارد؟» قوطی رنگ نگاهی به دور و برش انداخت و شیشه شامپو را دید. شیشهی شامپو گفت: «چرا اوقاتت تلخه؟» قوطی رنگ گفت: «از دست همکارم اعصابم خرده.» شیشه شامپو گفت: «همکارت؟! همکارت دیگه کیه؟» قوطی رنگ گفت: «همین آقای پغور قاطی رو میگم.» تا قوطی رنگ گفت آقای پغور قاطی، شیشهی شامپو زد زیر خنده. از دهنش هلپ هلپ کف ریخت بیرون. قوطی رنگ گفت: «اِه! تو هم که بنفشی!» شیشهی شامپو به زور جلوی خندهاش را گرفت و گفت: «خب داشتی میگفتی که دوتایی همکارید.» نمای جلو سیستم خنککننده 600 CBR به صورت مایع در جلوی موتورسیکلت کار گذاشته شده است و یکی از بهترین موتورسیکلتهای 20 سال اخیر میباشد.

[[page 14]]

انتهای پیام /*