همایش اندشه های ارتباطی امام خمینی (س)

اهداف و عملکرد رسانه ها در نگاه امام خمینی (س)

کد : 123984 | تاریخ : 07/07/1395

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

اهداف و عملکرد رسانه‌ها در نگاه امام خمینی(س)

 دکتر منوچهر اکبری[1]

‏امام خمینی به عنوان یک مرجع از بعد ارتباط مردمی در روزگار خود ‏‎ ‎‏شاخص است. معمولاً شیوه سنتی مراجع چنین بوده که برای آنان رابطه ‏‎ ‎‏با مردم یک سویه تعریف شده بود. مرجع عالمی است که در اثر سال‌ها ‏‎ ‎‏غور، تلاش، تحقیق، مطالعه آثار و متون فقهی به درجه‌ای می‌رسد که ‏‎ ‎‏قدرت درک آراء و نظریه‌های فقهی را دارد. به دیگر زبان، از قدرت ‏‎ ‎‏استنباط و درک احکام دینی برخوردار شده است. به اصطلاح به این ‏‎ ‎‏شخص مجتهد و به عمل آن یعنی پاسخ به پرسش‌های شرعی افراد اعم ‏‎ ‎‏از آنانکه او را به عنوان مقلد قبول داشته یا صرفاً از ایشان نظر بخواهند، ‏‎ ‎‏اجتهاد می‌گویند. تعدادی از افرادی که در حوزه‌ها به تحصیل مشغولند ‏‎ ‎‏به درجه اجتهاد می‌رسند، اما معدود افرادی در مقام استفتاء قرار ‏‎ ‎‏می‌گیرند. از آن میان افرادی هستند که نسبت به دیگران به اجماع عالمان ‏‎ ‎
‎[[page 9]]‎‏هم عصر خود برتر و شاخص‌ترند. در درجه اول شاگردان و فاضلان هم ‏‎ ‎‏عصر او را واجد آن مقام می‌دانند. برخی از عالمان دینی با فراهم آمدن ‏‎ ‎‏اولین بارقه از رویکرد افرادی چند برای قبول مرجعیت اعلام آمادگی ‏‎ ‎‏می‌کنند و از خود شور و شوقی نشان می‌دهند، در سده اخیر از میان ‏‎ ‎‏عالمان و مراجع بزرگ و مطرح، امام خمینی را باید یک استثنای ‏‏شخصیتی، ‏‎ ‎‏تاریخی دانست. اکثر مراجع در سده اخیر فقط به پاسخ به فتواهای ‏‎ ‎‏درخواستی بسنده می‌کردند و موضوعی را هم درس می‌دادند، اما چندان ‏‎ ‎‏به سرنوشت سیاسی کشور و زندگی اجتماعی توده مردم توجه نداشتند، ‏‎ ‎‏شاید فقط به گروهی که در حلقه درس او حاضر می‌شدند می‌اندیشیدند ‏‎ ‎‏و شاید هم رابطه او با بسیاری از همان افراد هم در حد درس و مباحث ‏‎ ‎‏درس و فقهی بود.‏

‏گویا از اول به یک حکم نانوشته، عدم دخالت در سیاست، مقید ‏‎ ‎‏بودند. از اول گرد سیاست، حکومت و مسائل اقتصادی و دخالت در این ‏‎ ‎‏ساحت‌ها نمی‌گشتند. در عمل به اصل جدایی دین از سیاست پایبند ‏‎ ‎‏بودند همین پرهیز و دوری از سیاست در عمل و مسائل سیاسی آنها را ‏‎ ‎‏در هاله‌ای از قداست و روحانیت قرار می‌داد. بسیاری از آنها فراتر از این ‏‎ ‎‏بودند، دخالت در سیاست را با نوعی بار منفی همراه می‌دانستند. حداقل ‏‎ ‎‏اینکه کسی که وارد سیاست و مسائل سیاسی بشود، به کیان و شأن و ‏‎ ‎‏جایگاه مرجعیت لطمه وارد می‌کند. نکته اساسی این است که همین ‏‎ ‎‏پرهیز از سیاست تا حدی گستره ارتباطی افراد و اقشار جامعه را با مرجع ‏‎ ‎‏محدود می‌ساخت. مثل قشر دانشگاهی و روشنفکر نمی‌توانست این ‏‎ ‎‏بی‌طرفی را بپذیرد. به همین دلیل هم بود که از حضور امام در زمینه ‏‎ ‎‏مسائل سیاسی با تمام وجود استقبال کردند. با این مقدمه باید پذیرفت ‏‎ ‎
‎[[page 10]]‎‏وقتی تنوع و تکثر مخاطب داشتی برای پاسخگویی به سؤال‌ها و مسائل ‏‎ ‎‏و توقعات آنان لزوماً باید به توسعه ارتباطی قائل بود. پرهیز شدید آن ‏‎ ‎‏بزرگواران به نوعی مقلدان را با قبول هر شرایطی از سوی حاکمان همراه ‏‎ ‎‏می‌ساخت. مردم به اینکه مرجعشان اعتراض، فریاد، بیانیه، تحلیل و نظر ‏‎ ‎‏و مواضعی ندارد عادت کرده بودند. شاید هم برخی همه مسائل را به ‏‎ ‎‏حساب مرجع می‌گذاشتند. بیاد داریم که مراجع موجود و مطرح ایران در ‏‎ ‎‏دوره پهلوی، با وجودی که از نزدیک در جریان مواضع و عملکرد شاه ‏‎ ‎‏بودند، از خود تحرک و موضع سیاسی نشان نمی‌دادند. بعضاً اگر هم ‏‎ ‎‏حرفی می‌‌زدند، به قدری کنایی و استعاری و غیرشفاف بود که در مردم ‏‎ ‎‏حرکت و جوش و خروشی ایجاد نمی‌کرد از سویی باید گفت رژیم ‏‎ ‎‏پهلوی هم شرایط را به گونه‌ای فراهم آورده بود که دخالت در سیاست ‏‎ ‎‏را نوعی ضعف یا حرکت خلاف انتظار و سنت حوزه‌های علمیه جا ‏‎ ‎‏انداخته بود.‏

‏امام خمینی با وجودی که سال‌ها از اعلام مرجعیتش توسط ‏‎ ‎‏شاخص‌ترین عالمان و فضلای ایران گذشته بود، برای قبول مرجعیت و ‏‎ ‎‏چاپ رساله عملیه و قبول این جایگاه چندان رغبتی از خود نشان ‏‎ ‎‏نمی‌داد. وقتی که با اصرار زیاد و احساس تعهد خاص در این جایگاه ‏‎ ‎‏قرار گرفت، در واقع ساحت و گستره مرجعیت را نامحدود اعلام کرد، ‏‎ ‎‏نگاه و قرائتی که از اسلام داشت بسیاری از اقشار دانشگاهی و ‏‎ ‎‏تحصیلکرده را که به سرنوشت کشور می‌اندیشیدند با خود همراه ‏‎ ‎‏ساخت، از نظر مراجع دیگر به نوعی ساختارشکنی اقدام کرده بود. امام ‏‎ ‎‏خود را برای جذب و همراهی قشر دانشگاهی با تمام سوابق و سلایق و ‏‎ ‎‏تلقی که از دین و مرجعیت داشتند کاملاً مهیا کرده بود. رابطه با این افراد ‏‎ ‎
‎[[page 11]]‎‏به خصوص نسل جوان و پویا و مبارزشان یعنی دانشجویان، حتی در ‏‎ ‎‏سخت‌ترین شرایط مبارزه و به خصوص حصر و تبعید، برای امام بسیار ‏‎ ‎‏مهم بود. بسیاری از دانشگاهیان با وجودی که حتی یکبار امام را از ‏‎ ‎‏نزدیک ندیده بودند اما او را ناجی ایران و حامی واقعی اسلام، رهبر، پیر، ‏‎ ‎‏مراد و مرجع خود می‌دانستند جالب است که امام با آن همه اقبال ‏‎ ‎‏عمومی و حتی جهانی، دستگاه عریض و طویل و خدم و حشم و کارمند ‏‎ ‎‏خاصی نداشت. خود شیوه رابطه مراجع با مردم بسیار عجیب است.‏‏ شاید ‏‎ ‎‏برخی از مراجع حتی در خارج از ایران هم دفتر و نماینده داشتند، اما با ‏‎ ‎‏طیف و جماعت سیاسی کاری نداشتند. هیچ سابقه مبارزه و اعتراضی هم ‏‎ ‎‏به شاه و حکومت پهلوی در پرونده و سوابق مرجعیت خود نداشتند. ‏‎ ‎‏امام حتی برای همراهی و پیشبرد امر نهضت از میان روحانیون طیف و ‏‎ ‎‏گروهی را برگزیده بود که بتوانند با او همراهی کنند. امام هدهدی بود ‏‎ ‎‏که مرغان را به خانه سیمرغ فراخوانده بود. برخی چون از روزهای ‏‎ ‎‏نخست آن سفر پرخطر، راه خود را جدا کردند و در حاشیه عافیت ‏‎ ‎‏خزیدند. حتی در فرصت‌هایی هم به شیوه دخالت و اظهار نظر امام در ‏‎ ‎‏سیاست اعتراض و تعریضی نشان می‌دادند. اگر با حکومت طاغوت ‏‎ ‎‏همراه نبودند، حداقل برای او هم مزاحمتی نداشتند. اتفاقاً رابطه حکومت ‏‎ ‎‏هم با این گونه مراجع چندان تیره نبود. امام از همان آغازی که در موضع ‏‎ ‎‏رهبری و مرجعیت قرار گرفت، نسبت به تشکیل حکومت اسلامی ‏‎ ‎‏حساس بود. یکی از مأموریت‌های خطیر خود را تشکیل حکومت ‏‎ ‎‏می‌دانست. از پوسته محدود و بسته‌ای که دیگر مراجع دیگر در آن ‏‎ ‎‏گرفتار بودند خارج شد. امام برخلاف دیگران سیاست و امور سیاسی را ‏‎ ‎‏فراتر از آن می‌دانست که به سؤال یا فتوایی محدود شود. امام به تشکیل ‏‎ ‎
‎[[page 12]]‎‏حکومت اسلامی معتقد بود درحالی‌که حتی برخی از افراد و حواشی و ‏‎ ‎‏حواریون ایشان هم تشکیل و اقامه حکومت اسلامی را در زمان غیبت ‏‎ ‎‏امام عصر گناهی در حد غصب حق امام عصر می‌دانستند یا حداقل ‏‎ ‎‏نزدیک شدن به این ساحت و مأموریت را تا مرز قداست‌شکنی تعریف ‏‎ ‎‏کرده بودند. تا زمانی که امام به تألیف و تدوین مبانی فقهی حکومت ‏‎ ‎‏اسلامی نپرداخته بود بسیاری حتی تصوری از این نوع حکومت نداشتند ‏‎ ‎‏امام مخاطب اصلی را هم در تشکیل حکومت توده مردم می‌دانستند. امام ‏‎ ‎‏معتقد نبود مردم صرفاً مقلدان اویند و با آنها نباید کاری داشت، رابطه ‏‎ ‎‏خود را با مردم در حد پاسخ دادن به یک مسئله شرعی تعریف نکرده ‏‎ ‎‏بود. امام حتی زمانی که در تبعید بود نسبت به رژیم پهلوی و عملکرد او ‏‎ ‎‏مواضع شفاف، روشن و البته اعتراض‌آمیزی داشت. امام برای شکست ‏‎ ‎‏لایه‌های متراکم از تعریف‌های غلط و تحریف‌های تاریخی می‌بایست با ‏‎ ‎‏مردم ارتباط برقرار می‌کرد.‏

‏امام در روزگاری که برخی در شنیدن صدای رادیو و مشاهده ‏‎ ‎‏تلویزیون تردید داشتند و نظر و فتوای احتیاطی صادر می‌کردند، از این ‏‎ ‎‏فرصت ارتباطی و اطلاع‌رسانی کاملاً بهره‌مند بود، تا جایی که رادیو را ‏‎ ‎‏باید جزء یکی از لوازم شخصی ایشان به حساب آورد. در شرایطی که ‏‎ ‎‏بسیاری از بزرگان و فقها حتی رادیو ایران را هم گوش نمی‌دادند امام ‏‎ ‎‏همواره یک رادیوی ترانزیستوری که از قدرت گیرندگی بسیار بالایی ‏‎ ‎‏برخوردار بود همراه داشت. رادیویی که اخبار و شبکه‌های خارجی را ‏‎ ‎‏بتوان شنید. بارها دیدیم که حضرت امام به تحلیل و نقد و بررسی ‏‎ ‎‏رادیوهای بیگانه می‌پرداخت. این دلیل و براهنی آشکار بر بهره‌مندی ‏‎ ‎‏ایشان از فرصت کم نظیر امواج رادیویی بود.‏


‎[[page 13]]‎‏علاوه بر اعزام نمایندگان خاص، با نگاه و بینش خاص و عمیقی که ‏‎ ‎‏داشت، آنان را به برقراری رابطه با مردم، بخصوص جوانان تشویق ‏‎ ‎‏می‌کرد.‏

‏اینجانب از نسل جوان اهل علم و منبری تقاضا دارم به طبقه ‏‎ ‎‏بزرگان و علما احترام شایسته نمایند و از حضرات اعلام تقاضا ‏‎ ‎‏دارم که با نسل جوان با مهر و عطوفت رفتار فرمایند.‏‎[2]‎

‏امام با آگاهی کامل از مسیر حرکت و مأموریت خویشتن با شیوه‌های ‏‎ ‎‏خاص خود لحظه به لحظه روند و جهت حرکت را رصد می‌کرد. جایی ‏‎ ‎‏که لازم بود جوانان را به دیدار بپذیرد می‌پذیرفت. جایی که لازم بود ‏‎ ‎‏نسوان را ملاقات کند و برای آنان از گذشته سیاه و مأموریت‌های ‏‎ ‎‏اسف‌‌باری که با خانه‌نشینی این قشر عظیم از جامعه تعریف شده بود ‏‎ ‎‏افشاگری کند و یا از ترفندها و شیطنت‌ها و اهداف شوم استعماری که ‏‎ ‎‏طاغوت از دعوت زنان در صحنه اجتماع در سر داشت پرده بردارد، ‏‎ ‎‏همین کار را می‌کرد. همین رسالت برای آنان که در تحجر فکری و ‏‎ ‎‏نظری گرفتار بودند سؤال‌آفرین بود، اینکه امام روزی زنان را از حضور ‏‎ ‎‏در صحنه‌های انتخابات و اجتماع در دوره پهلوی منع می‌کرد و روزی ‏‎ ‎‏با تمام توان این قشر شاخص و نقش‌آفرین را به صحنه‌های سیاست و ‏‎ ‎‏انتخابات و حتی جنگ و دفاع مقدس و دانشگاه تشویق می‌کرد. سیره ‏‎ ‎‏عملی امام به خوبی نشان می‌داد که امام حتی از کودکانی که همراه ‏‎ ‎‏والدین خود به دیدار امام می‌رفتند غافل نبود. درحالی‌که در ملاقات‌های ‏‎ ‎‏مراجع دیگر اصلاً بانوان و کودکان و حتی دانشجویان و قشر دانشگاهی ‏‎ ‎‏سابقه و پیشینه قابل توجهی نداشت.‏


‎[[page 14]]‎‏دیدارها و ملاقات‌هایی که اقشار مختلف با امام داشتند، چه در ‏‎ ‎‏پاریس، چه در قم (مدرسه فیضیه) چه در تهران (مدرسه علوی) و چه ‏‎ ‎‏در حسینیه جماران باید به عنوان شیوه ارتباطی جدیدی تعریف و ‏‏بررسی ‏‎ ‎‏شود. در واقع هر کدام از این دیدارها برای اقشار مختلف جامعه قابل ‏‎ ‎‏بهره‌برداری بود، زیرا سخنان امام از طریق رسانه‌های فراگیر، مکتوب یا ‏‎ ‎‏غیرمکتوب، صوتی و تصویری پخش می‌شد.‏

‏امام در پاریس که شرایط مصاحبه با خبرنگاران و اصحاب رسانه ‏‎ ‎‏فراهم بود، از آن فرصت‌های طلایی در سطح جهان استفاده می‌کرد. در ‏‎ ‎‏واقع امام با ملاقات‌ها و مصاحبه‌ها، خلأ نبود تریبون و بلندگو و رسانه را ‏‎ ‎‏پر می‌کرد. شرایطی سیاسی و حکومتی ایران به گونه‌ای بود که امکان ‏‎ ‎‏ارتباط مستقیم با امام فراهم نبود. امام یا از طریق صدور بیانیه‌های متعدد ‏‎ ‎‏به مناسبت‌های گوناگون و نیز از طریق رابطین یا معتمدین یا نمایندگان ‏‎ ‎‏موثق خود با امت خویش و جهان اسلام ارتباط برقرار می‌کرد. یقیناً ‏‎ ‎‏مجموعه بیانیه‌ها و سخنرانی‌های امام را دایرة‌المعارف رسانه‌ای ایشان ‏‎ ‎‏باید دانست. امام در برخی مصاحبه‌های اولیه با خبرنگاران خارجی به ‏‎ ‎‏خصوص در دوران استقرار در نوفل لوشاتو، بسیار صمیمی، ساده و ‏‎ ‎‏شفاف پاسخ می‌داد زیرا هیچ خبرنگار و یا روزنامه‌نگاری حتی از ‏‎ ‎‏هموطنان ایشان تصویری روشن و شفاف از نظام جدید نداشت. امام ‏‎ ‎‏دقیقاً شرایط تاریخی مصاحبه را لحاظ می‌کرد. با توجه به نگاه محدود، ‏‎ ‎‏بسته و متحجر و منجمدی که از برخی جریان‌های مذهبی در جهان در ‏‎ ‎‏ذهن افراد شکل گرفته بود. امام می‌دانست که همیشه فرصت در اختیار ‏‎ ‎‏داشتن صدها شبکه رادیویی ـ تلویزیونی و خبری و روزنامه‌های متعدد ‏‎ ‎‏جهانی فراهم نخواهد بود، به همین دلیل از آن فرصت‌ها نهایت استفاده ‏‎ ‎
‎[[page 15]]‎‏را می‌برد. نکته دیگر اینکه هنوز رسانه‌ها نمی‌دانستند چه نظامی بر پا ‏‎ ‎‏خواهد بود که در برابر آن موضع بگیرند.‏

‏هنوز از رابطه ایران پس از رژیم پهلوی را با سایر کشورها تعریف ‏‎ ‎‏دقیقی نداشتند، فقط می‌دانستند امام رهبری ضد امپریالیست است، اما ‏‎ ‎‏این ضدیت هم در عمل متجلی نبود، به همین جهت برای انعکاس و ‏‎ ‎‏ترسیم طرح نوای که به دست امام مطرح شده بود از یکدیگر سبقت ‏‎ ‎‏می‌گرفتند، حداقل این بود که کمتر شیطنت خبری کنند، امام برخی ‏‎ ‎‏پاسخ‌ها را کلی می‌دادند این شیوه امکان پاسخ‌های بعدی را از اجرای آن ‏‎ ‎‏کل در پی داشت. مثلاً در جواب این سؤال که نظام یا حکومت پس از ‏‎ ‎‏شاه چه خواهد بود امام می‌فرمود جمهوری اسلامی یا حکومت اسلامی. ‏‎ ‎‏همین دو واژه یا ترکیب برای خبرنگاران و تحلیلگران رسانه‌ای جهان که ‏‎ ‎‏با تحلیل‌های گوناگون مو را از ماست می‌کشیدند علامت سؤال بزرگی ‏‎ ‎‏بود. با وجودی که معمولاً خبرنگاران حرفه‌ای و باتجربه در مصاحبه‌ها ‏‎ ‎‏به قدری قوی، تیزبینانه و حساب شده سؤال می‌کنند تا فردی را که در ‏‎ ‎‏مقابل دارند کاملاً تخلیه کنند یا بدان جهت و مسیری بکشانند که خود ‏‎ ‎‏می‌خواهند، اما امام با وجودی که به تعبیر علمای رسانه و ارتباطات ‏‎ ‎‏تجربه علمی در این زمینه نداشت، اما بسیار قوی و مسلط، مقابل دوربین ‏‎ ‎‏ظاهر می‌شد. در مقایسه با افرادی از قشر و تیپ و صنف خود واقعاً ‏‎ ‎‏خارق‌العاده، استثنایی و دقیق‌النظر بود، امام با پاسخ‌هایی که می‌داد در ‏‎ ‎‏موضع یک فرد کاملاً مطبوعاتی و رسانه‌ای قرار گرفته بود.‏

‏نکته و درس دیگری که می‌توان در شیوه و اصول ارتباطی امام با ‏‎ ‎‏رسانه‌ها تأکید کرد، اصل تکرار در ملاقات‌ها و اعلام مواضع است. اصل ‏‎ ‎‏تکرار امروز در ساحت ادب و شعر و ساحت‌های ادبی نقطه ضعف ‏‎ ‎
‎[[page 16]]‎‏محسوب می‌گردد. اما در رسانه همیشه تکرار به حساب ضعف گذاشته ‏‎ ‎‏نمی‌شود. امروز رسانه‌های قدرتمند، بانفوذ و فراخ دامن دنیا، اصل تکرار ‏‎ ‎‏یا بمباران خبری تبلیغی را از اصول خدشه‌ناپذیر خود می‌دانند. ایران در ‏‎ ‎‏این سال‌ها بارها در موضع‌گیری‌ها و جریان‌ها و مسائل متعددی با تهاجم ‏‎ ‎‏وسیع و متنوع و سرسام‌آور خبری ـ رسانه‌ای قرار گرفته است. به قدری ‏‎ ‎‏میزان و حجم خبر و اطلاعات در یک مورد و موضع سنگین بوده که به ‏‎ ‎‏تعبیر صاحب قابوس‌نامه، از کاه کوه و از کوه کاهی می‌سازند. در ‏‎ ‎‏مواردی هم اصل موضوع غلط یا غیر واقع بوده است. به قدری یک ‏‎ ‎‏موضوع غلط، کوچک و بی‌اساس را تکرار می‌کنند و از زوایای گوناگون ‏‎ ‎‏آن را بررسی و بزرگ می‌کنند که سال‌ها طول می‌کشد تعریف و تحریفی ‏‎ ‎‏که در ذهن افراد شکل گرفته، اصلاح گردد. شاید امام برای جلوگیری از ‏‎ ‎‏تحریف و هم جا انداختن اصول و شیوه‌ها در روش‌های اداره کشور در ‏‎ ‎‏ساحت‌ها و زمینه‌‌های گوناگون به کرات حتی با تکرار موضوعی را ‏‎ ‎‏مطرح و اعلام می‌فرمود. هم در دیدارهای عمومی هم در بیانیه‌ها، هم ‏‎ ‎‏روزنامه‌ها و حتی برخی ملاقات‌های محدود، به یک موضوع تأکید ‏‎ ‎‏می‌فرمود. سعی داشت با این شیوه موضوع را جا بیاندازد. مثلاً اعلام ‏‎ ‎‏مواضع متعدد پس از قطع رابطه با آمریکا با تأیید حرکت انقلابی ‏‎ ‎‏دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در جریان انقلاب دوم (تسخیر سفارت ‏‎ ‎‏آمریکا) یا تکرار هدفمند وحدت حوزه و دانشگاه یا حضور مردم در ‏‎ ‎‏انتخابات و راهپیمایی‌های عظیم ملی ـ مردمی و ده‌ها نمونه دیگر. آیا ‏‎ ‎‏صدا و سیما به عنوان وسیع‌ترین رسانه ملی توانسته است به نقش ‏‎ ‎‏رسانه‌ای امام بپردازد و این شیوه‌ها و اصول را نشان دهد؟ در اینکه این ‏‎ ‎‏رسانه نتوانسته است واقعاً «دانشگاه آدم‌سازی» شود (صحیفه امام) جای ‏‎ ‎
‎[[page 17]]‎‏شک نیست. امام هرگز از رسانه به عنوان ابزار قدرت، آنهم در برابر ‏‎ ‎‏دوستان استفاده نمی‌کرد. امام از رسانه استفاده مصرفی و موردی ‏‎ ‎‏نمی‌کرد. واقعاً از آن به عنوان یک فرصت برای تنویر افکار امت خویش، ‏‎ ‎‏برای تبیین اصول نهضت و حمایت حرکت انقلاب و آشنایی با اسلام و ‏‎ ‎‏قرآن و جمهوری اسلامی و اصول و زوایا و گستره آن بهره‌مند می‌شد به ‏‎ ‎‏دیگر زبان باید گفت امام فردی الهی بود. برخلاف بسیاری از رهبران ‏‎ ‎‏دیگر کشورها هرگز سیاست را با قدرت و ترفند و مظلوم‌کشی در هم ‏‎ ‎‏نیامیخت. در دوره‌ای که تحت تأثیر فضای سیاسی پس از پیروزی ‏‎ ‎‏انقلاب گروهی تندرو به افشاگری پرداختند و به خصوص مطبوعات ‏‎ ‎‏رسانه‌های مکتوب را بستر افشا و به اصطلاح خود اطلاع‌رسانی یا ‏‎ ‎‏روشنگری از گذشته افراد کردند، امام اکیداً دستور داد این کار و شیوه ‏‎ ‎‏تعطیل شود. امام معتقد بود از نیمه پر لیوان باید حداکثر بهره‌ها را برد. ‏‎ ‎‏شاید بزرگترین تصمیم امام در این راستا عدم انحلال ارتش شاهنشاهی و ‏‎ ‎‏حتی احیا و بازسازی آن بود. با وجودی که حتی برخی از دوستان امام و ‏‎ ‎‏اطرافیان او از سیاستمداران و مبارزان و انقلابیون هم با انحلال ارتش ‏‎ ‎‏موافق بودند. اما امام از همان ارتش، توانست ارتشی توحیدی ـ اسلامی، ‏‎ ‎‏انقلابی، شجاع، حماسه‌آفرین و شهادت طلب بسازد به گونه‌ای که با ‏‎ ‎‏تمام ظرفیت در خدمت دفاع مقدس قرار گرفت.‏

‏جمله معروف امام یعنی میزان وضع فعلی افراد است‏‎[3]‎‏ در این راستا ‏‎ ‎‏بیان شده است. امام به عنوان فقیهی الهی سترگ با شخصیتی کاملاً ‏‎ ‎‏اخلاقی و انسانی در جایگاه اولیا نشسته و در تمام عمر استفاده ابزاری از ‏‎ ‎
‎[[page 18]]‎‏هیچ رسانه‌ای نکرد. درعین‌حال که مصر بود اصول، مقدسات، شعایر ‏‎ ‎‏اسلامی تقویت شود اما هرگز از تکراری که شخص ایشان را مطرح یا ‏‎ ‎‏تمجید یا تقدیس کند، دلخوش نبود، حتی در موردی رسماً اعلام کرد ‏‎ ‎‏چرا هر شبکه از صدا و سیما اول اخبار و برنامه‌هایش یا از من خبر ‏‎ ‎‏می‌دهد یا تصویر مرا نشان می‌دهد، این کار را نکنید. این شیوه را ‏‎ ‎‏می‌توان خاص اولیاء الهی دانست که در این روزگار جز امام را کسی ‏‎ ‎‏مصداق آن سراغ نداریم. این اصل می‌توان خود را برای رسانه، نه رسانه ‏‎ ‎‏را برای خود دانست.‏

‏اصل دیگر رعایت صداقت و شفافیت با امت است. امام در مواردی ‏‎ ‎‏از رسانه برای بیان حقایق بهره‌مند می‌شد. معمول شده است که اکثراً ‏‎ ‎‏مسئولین بگویند کار ما بی‌عیب و نقص و تصمیم ما کامل و نقدناپذیر ‏‎ ‎‏است درحالی‌که امام حداقل در مواردی اقرار به اشتباه هم می‌کرد، البته ‏‎ ‎‏آنچه ما به عنوان اشتباه می‌دانیم در اثر اصل بسیار مهم، اخلاقی و انسانی ‏‎ ‎‏بود که امام بر آن پایبند بود و آن اصل مشورت و اعتماد بود. مثلاً به ‏‎ ‎‏مهندس بازرگان اعتماد کرد یا اصل بسیار مهم نظر مردم که جز باورهای ‏‎ ‎‏قبلی امام بود، مردم باوری امام واقعاً عجیب بود. مردم را به واقع «ولی ‏‎ ‎‏نعمت خود» (تعبیر از امام است) می‌دانست چون مردم به بنی‌صدر رأی ‏‎ ‎‏داده بودند امام به احترام نظر مردم از فرد مورد نظر خویش سخنی به ‏‎ ‎‏میان نیاورد، حتی اجازه نداد دیگران پی ببرند که ایشان به فرد دیگری ‏‎ ‎‏غیر از بنی‌صدر رأی داده است.‏

‏امام در بسیاری از موارد شخصاً اخبار بیگانگان را پیگیری می‌کرد. ‏‎ ‎‏می‌دانست که رسانه‌ها می‌توانند حتی شب را روز و روز را شب جلوه ‏‎ ‎‏دهند، غیر از آنکه در مواردی اخبار جعلی و شیطنت‌آمیز را سریعاً ‏‎ ‎
‎[[page 19]]‎‏تکذیب می‌کرد یا خود و یا دفتر ایشان از بسیاری از شایعات جلوگیری ‏‎ ‎‏می‌کرد اما از ترفندها و شیوه‌های تبلیغات بیگانگان به‌خصوص آمریکا و ‏‎ ‎‏اقمارش پرده برمی‌داشت. اینک به مداخل شخصی که در تبیان تبلیغات ‏‎ ‎‏(هنر و رسانه) از دیدگاه امام استخراج شده است اشاره می‌شود:‏

‏1ـ طرح دخالت شوروی در نهضت اسلامی ایران (ص50)‏

‏2ـ ترساندن نظامیان از حکومت اسلامی (ص50)‏

‏3ـ انتسابات جنایات به ملت انقلابی (ص50)‏

‏4ـ مهم معرفی کردن حکومت اسلامی (ص46)‏

‏5ـ آشوب‌طلبی معرفی کردن انقلابیون (ص47)‏

‏6ـ ترساندن مردم از حکومت اسلامی (ص46)‏

‏7ـ ترساندن مردم از کمونیست شدن (ص45)‏

‏8ـ نسبت دادن مبارزان مسلمان با مارکسیسم (ص44)‏

‏9ـ تبلیغات انحرافی علیه نهضت (ص43)‏

‏10ـ استفاده از روحانی‌نمایان (ص40)‏

‏11ـ منزوی کردن روحانیت انقلابی (ص41)‏

‏12ـ تهمت وابستگی روحانیت به اجانب (ص36)‏

‏13ـ تبلیغ انگلیسی بودن آخوندها (ص32)‏

‏14ـ جدا کردن مردم از روحانیت (ص33)‏

‏15ـ مرتجع خواندن روحانیت (ص32)‏

‏16ـ تظاهر به مذهب برای عوام‌فریبی (ص28)‏

‏17ـ ریشه‌کن کردن اسلام با تظاهر به اسلام (ص25)‏

‏18ـ تطمیع روزنامه‌ها (ص22)‏

‏19ـ بد معرفی کردن اسلام (ص22)‏


‎[[page 20]]‎‏20ـ تبلیغ اسلام وارونه(ص25)‏

‏21ـ تبلیغات مسموم در ارتش(ص18)‏

‏22ـ تطمیع رسانه‌های خارجی(ص17)‏

‏23ـ راه‌اندازی تظاهرات ساختگی(ص16)‏

‏24ـ تبلیغ برای شکستن صفوف وحدت مردم (ص16)‏

‏تا کسی خود را در شرایط تاریخی، سیاسی و اجتماعی ایران پس از ‏‎ ‎‏پیروزی انقلاب اسلامی قرار ندهد به اهمیت و دقت نظر و توانمندی ‏‎ ‎‏امام در طرح و تکرار و رصد و پاسخگویی، خنثی و تکذیب مجموعه ‏‎ ‎‏فعالیت‌های رسانه‌ای غرب پی نخواهد برد. این نکته از آن جهت مهم ‏‎ ‎‏است که شأن‌نزول و طرح و مقابله با آن ممکن است در دوره‌های بعد ‏‎ ‎‏در ادامه انقلاب، مورد سوء‌استفاده قرار گیرد. کاری که امروز در مواردی ‏‎ ‎‏متأسفانه نطفه آن در حال انعقاد است، مثلاً برخی از صفات منافقین را به ‏‎ ‎‏یاران و همراهان و مریدان و مقلدان و اصحاب امام نسبت می‌دهند. برای ‏‎ ‎‏مسائلی که هیچ اطلاعی از تعامل دو قدرت وقت (آمریکا و شوروی ‏‎ ‎‏سابق) معروف به غرب و شرق برای استعمار بر کشورها یا مناطقی از ‏‎ ‎‏جهان ندارد نه از استعمار کلاسیک چیزی می‌داند و نه از مستعار نو، به ‏‎ ‎‏سادگی نمی‌تواند درک کند که چرا در موارد مذکور حضرت امام به ‏‎ ‎‏ترساندن مردم و ارتش از کمونیست شدن یا انتساب انقلاب به ‏‎ ‎‏جریان‌های کمونیستی به عنوان مدخل اصلی رسانه‌ای تأکید می‌ورزد. ‏‎ ‎‏صاحب این نوشتار به خوبی به یاد دارد وقتی در شرایط جنگی شیوه ‏‎ ‎‏توزیع کالاهای اساسی از طریق بن یا کوپن صورت می‌گرفت برخی از ‏‎ ‎‏عوامل پیدا و پنهان بیگانگان و حتی صاحبان ثروت داخلی شایعه ‏‎ ‎‏می‌کردند که می‌خواهند کشور را کمونیستی کنند و اقتصاد کوپنی را ‏‎ ‎
‎[[page 21]]‎‏ترویج می‌کنند. بین برخی از صنوف و اقشار از جمله طلبه‌های جوان و ‏‎ ‎‏مردم کوچه و بازار تبلیغ کرده بودند که نظام کوپنی همان اقتصاد ‏‎ ‎‏کمونیستی است.‏

‏می‌دانستند که اگر در شرایط جنگی دولت بر توزیع کالاهای اساسی ‏‎ ‎‏مورد نظر مردم نظارت و اشراف نداشته باشد یقیناً برخی از افراد به ‏‎ ‎‏احتکار و خرید کلان اقلام می‌پردازند و با همین کار به ظاهر ساده پس ‏‎ ‎‏از مدتی اثبات می‌شود که (من لا معاش له لا معادله). با تمام نظارت و ‏‎ ‎‏کنترلی که دولت داشت و اجناس با کوپن توزیع می‌شد، خود کوپن ‏‎ ‎‏فروشی، جعل کوپن، توزیع ناهماهنگ اجناس و ایجاد فضای ساختگی و ‏‎ ‎‏روانی مبنی بر نبود اقلام مورد نیاز و اتمام اعتبار کوپن‌ها گاهی به عنوان ‏‎ ‎‏مشکل و مسئله ملی مطرح شد. کار بدانجا کشید که سازمان تعزیرات ‏‎ ‎‏حکومتی برای ایجاد فضای آرام مأموریت مستقیم یافت.‏

‏طرح اسلام انحرافی یا عدم اطلاع از ماهیت و مبانی حکومت ‏‎ ‎‏اسلامی نیز از عناوین بسیار مهمی است که امام از شیوه تعامل و تبلیغ ‏‎ ‎‏رسانه‌های خارجی رصد کرده بود. حکومت اسلامی، جمهوری اسلامی، ‏‎ ‎‏شیوه‌ها و اصول و نحوه تعامل یا موضعگیری نظام جدید یا مظاهر ‏‎ ‎‏تمدن، روزنامه، سینما، تئاتر، هنر، تلویزیون، رادیو و سایر رسانه‌ها حتی ‏‎ ‎‏برای انقلابیون و فرزندان انقلاب و یاران امام در هاله‌ای از ابهام بود، تا ‏‎ ‎‏چه رسد به بیگانگان که نه تنها شناختی از اسلام نداشتند بلکه با اصل ‏‎ ‎‏اسلام مخالف بودند، مثلاً با رجوع به مصاحبه‌های صدر انقلاب ‏‎ ‎‏بخصوص قبل از آنکه امام رسماً از تبعید به ایران برگردند، از امام در ‏‎ ‎‏مورد وضعیت پوشش و حجاب زنان می‌پرسیدند. حتی از حضور زنان ‏‎ ‎‏در اجتماع، در دانشگاه‌ها و مراکز علمی و فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی ‏‎ ‎
‎[[page 22]]‎‏و فرهنگی زنان و دختران می‌پرسیدند. از بعد رسانه‌ای پشت این سؤال‌ها ‏‎ ‎‏نکته‌ای مهم، ظریف و اساسی نهفته است و آن این است که خبرنگاران و ‏‎ ‎‏اصحاب رسانه به خصوص غربی‌ها اصل را بر منع حضور زنان در ‏‎ ‎‏جامعه، دانشگاه و صحنه‌های اجتماع قرار داده‌اند. یقیناً تصور آنها از ‏‎ ‎‏نحوه تعامل زنان در کشورهایی چون عربستان، قطر، کویت، امارات، ‏‎ ‎‏یمن و سایر کشورهای اسلامی در سی سال پیش بوده است. ناگفته نماند ‏‎ ‎‏سال‌ها پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی و روشن شدن وضعیت و ‏‎ ‎‏شیوه تعامل نظام با حجاب، زنان، تئاتر، سینما، هنر و... حتی در زمان ‏‎ ‎‏امام از ورزش بانوان، از شطرنج، از بانک‌ها، از رهن و اجاره و ‏‎ ‎‏سرمایه‌گذاری خارجی، از مالیات و غیره سؤال می‌شد. این سؤال‌ها از ‏‎ ‎‏سوی خبرنگاران خارجی نبود، بلکه از اصحاب رسانه جمهوری اسلامی ‏‎ ‎‏بود. برخی از یاران امام که از صبغه ارادت بالایی نسبت به امام هم ‏‎ ‎‏برخوردار بودند و سال‌ها دل از لهیب آتش مهر امام گرم کرده بودند، ‏‎ ‎‏حتی بر سر اطاعت و پیروی و تبعیت از امام بهای سنگینی از زندان، ‏‎ ‎‏تبعید، شکنجه و محرومیت از حقوق اجتماعی و شهروندی را به جان ‏‎ ‎‏خریده بودند، چون تصویر روشنی از حکومت دینی و جمهوری اسلامی ‏‎ ‎‏نداشتند، بعضاً به تعبیر و ادبیات امروز، اوت می‌‌زدند، امام یک تنه هم ‏‎ ‎‏می‌بایست تبلیغات بسیار گسترده بیگانه را پاسخ می‌داد و خنثی می‌کرد و ‏‎ ‎‏هم از یاران نهضت مواظبت می‌کرد، تا در ادامه نهضت بتوانند از اصول، ‏‎ ‎‏موازین و نوع تلقی و برداشت و قرائت امام دفاع کنند. برخی از استقرار ‏‎ ‎‏حکومت دینی دلخوش و شادمان بودند اما پیاده شدن آن را قریب به ‏‎ ‎‏محال می‌دانستند. برخی که از رسوب ذهنی قطورتری برخوردار بودند و ‏‎ ‎‏جدایی بین امام و آنان در سال‌های تبعید، مسیرشان را به برداشت ‏‎ ‎
‎[[page 23]]‎‏متحجرانه و بسته و محدود اما کاملاً پیچیده در هاله یا لایه‌ای از قداست، ‏‎ ‎‏کشانده بود. از خوف اینکه مبادا نتوانند حکومت یا نظام اسلامی را دقیق ‏‎ ‎‏و تمام‌عیار و خالص و پاک برپا دارند امر را تعلیق به محال می‌دانستند، ‏‎ ‎‏از آنجا که نمی‌دانستند اصل جمهوری اسلامی و نظام دینی را منکر ‏‎ ‎‏شوند، پیاده کردنش را جزء وظایف و مأموریت‌های خاص امام ‏‎ ‎‏عصر(عج) می‌دانستند مدت‌ها با خود امام هم بر سر تشکیل حکومت ‏‎ ‎‏دینی مسئله داشتند، همین تفکر و تلقی و قرائت از دین بود که ‏‎ ‎‏دخالت‌های امام و طرح مسائل سیاسی را به نوعی تضعیف حوزه‌ها و ‏‎ ‎‏روحانیت و مرجعیت می‌دانستند و البته بسیاری از آنان که مزه حکومت ‏‎ ‎‏و موقعیت بکامشان خوش آمده است امروز خود میدان‌داری می‌کنند. ‏‎ ‎‏برخی از افراد کاتولیک‌تر از پاپ شدند و وقتی امام پس از مباحث متعدد ‏‎ ‎‏بر سر انتخاب نام برای نظام به جمهوری اسلامی رأی داد آنان بر ‏‎ ‎‏حکومت اسلامی تأکید داشتند، حتی پس از رحلت امام در تریبون‌هایی ‏‎ ‎‏که زمانه و روزگار در اختیارشان قرار داد غیرمستقیم جمهوری اسلامی ‏‎ ‎‏را نوعی انحراف یا بازگشت از اصول می‌دانستند و بر حکومت اسلامی ‏‎ ‎‏تأکید ورزیدند و هم اینک هم معتقدند باید در نام نظام اصلاحی صورت ‏‎ ‎‏پذیرد. اما چون ذهن‌ها و مسئولین هنوز بعون‌الله تعالی با آنان در این ‏‎ ‎‏مورد همراه نشده‌اند فعلاً در سکوتی معنادار فرو رفته‌اند.‏

‏اینک به یکی دو نمونه از عدم آگاهی افراد که اتفاقاً مورد لطف و ‏‎ ‎‏عنایت امام هم بودند در برخورد با مسائل مذکور اشاره می‌شود.‏

‏در مورد تحصیل دختر و پسر دانشجو در دانشگاه‌ها و کلاس‌های ‏‎ ‎‏مشترک، کار بدانجا کشیده شد که در برخی از کلاس‌ها در دانشگاه‌ها ‏‎ ‎‏بین دختر و پسر چادر برزنتی کشیدند، حتی در دانشگاه تهران کلاسی را ‏‎ ‎
‎[[page 24]]‎‏با نئوپان تقسیم کرده بودند قسمتی برای دخترها و قسمتی برای پسرها. ‏‎ ‎‏امام در این مورد صریحاً موضع‌گیری کرد و دستور داد به سرعت ‏‎ ‎‏دیوارهای چوبی را از کلاس‌ها جمع کنند. امکان دارد کسی بپرسد امام ‏‎ ‎‏چرا نسبت به دانشگاه‌هایی که در آنها دختر و پسر جداگانه تحصیل ‏‎ ‎‏می‌کردند، موضع‌گیری نکرد؟ پاسخ این است که امام برای دایر کردن آن ‏‎ ‎‏قبیل دانشگاه هم تشویق نکرد. امام قائل به تفکیک جنسیتی در دانشگاه ‏‎ ‎‏نبود. عجبا که پس از قریب سی سال از انقلاب برخی طرح تفکیک را ‏‎ ‎‏تشویق و توصیه می‌کنند. آن هم برخی از راه‌رسیدگان با وجودی که از ‏‎ ‎‏مواضع حضرت امام و پیشینه و تجربه ناموفق قبلی مطلعند پا بر طبل ‏‎ ‎‏مخالفت با مواضع امام می‌کوبند.‏

‏امام از بهره‌مندی از رسانه‌های بیگانه به خصوص رادیوهای فارسی ‏‎ ‎‏زبان خوفی نداشت. با صبر و متانت خاص حرف‌های آنان را گوش ‏‎ ‎‏می‌داد و در فرصتی عملکردشان را نقد می‌کرد. قضاوت امام در نقد و ‏‎ ‎‏تحلیل ترفندهای خاص اصحاب مطبوعات و سایر رسانه‌ها کاملاً علمی، ‏‎ ‎‏منصفانه و البته آگاهانه بود. مسئله‌ای را تا خودشان نشنیده یا از افراد ‏‎ ‎‏موثق مطلع نشده بود، نمی‌پذیرفت. بسیاری از کنار حرف‌هایی که ‏‎ ‎‏رادیوهای بیگانه می‌‌زدند می‌گذشتند، اما امام حرف‌های آنان را گوش ‏‎ ‎‏می‌داد تا به کنه اهداف و برنامه‌های آنان پی ببرد. از همین رسانه‌ها بود ‏‎ ‎‏که امام اصل مهم «مذهب علیه مذهب» را بیان فرمود. وقتی بیگانه نتواند ‏‎ ‎‏اصل حکومت را منکر شود و یا آن را حذف کند، از راهی که حکومت ‏‎ ‎‏پیش می‌رود وارد شده به وارونگی اصول و مقررات می‌پردازد تا بتواند ‏‎ ‎‏از شکل‌گیری و ذهنیت صحیح نظام مورد نظر امام جلوگیری کند، یعنی ‏‎ ‎‏مذهبی را تبلیغ می‌کند که در برابر مذهب اصیل قد علم کند. از دین ‏‎ ‎
‎[[page 25]]‎‏چهره‌ای انحرافی، ناتوان، ناکارآمد، مرتجعانه و غیرمفید نشان می‌دهد یا ‏‎ ‎‏به قرائت و تلقی و برداشتی روی می‌آورد که در آن اصول و مبانی کم ‏‎ ‎‏رنگ شده یا برخی از روشنفکران افراطی برخی از مرزها و قداست‌ها را ‏‎ ‎‏کنار می‌گذارند یا استفاده ابزاری و موضعی از دین و مذهب می‌کنند ‏‎ ‎‏یکی از ترفندهای بیگانه حمایت از روحانی‌نمایان برای ضربه زدن به ‏‎ ‎‏اسلام ناب، اسلام انقلابی و اسلام ناب محمدی بود. روحانی‌نمایانی که ‏‎ ‎‏امام از آنان به آخوندهای درباری یاد می‌کرد. چون با مشاهده رفتار و ‏‎ ‎‏تعامل و زندگی آنان در مردم ذهنیتی منفی از مبلغان دینی ایجاد می‌شود. ‏‎ ‎‏همین امر زمینه تنفر و جبهه‌گیری در برابر مذهب و حکومت مذهبی را ‏‎ ‎‏فراهم می‌آورد.‏

‏چون از حکومت اسلامی در زمان غیبت ولی‌الله الاعظم(عج) تصور ‏‎ ‎‏دقیق، روشن و شفافی وجود نداشت برخی به صرف اینکه محمدرضا ‏‎ ‎‏شاه شیعه بود، دلخوش بودند که بالاخره وجود یک پادشاه شیعه هم ‏‎ ‎‏خود نعمت و غنیمت است. به این مسئله بسیار بی‌ارزش راضی بودند، ‏‎ ‎‏لذا از ابتدای نهضت با اصول و اهداف نظام مقدس اسلامی مخالفت ‏‎ ‎‏می‌کردند. خوش‌بینانه‌ترین آنها می‌گفتند با نصیحت شاه می‌توان مشکل ‏‎ ‎‏را حل کرد.‏

‏ما اگر به شیوه‌های تبلیغی امام، اگر به تحلیل‌های دقیق و نجات‌بخش ‏‎ ‎‏امام و بیان اصول کارآمدی که امام انقلاب را با آنها پیش برد و به تشکیل ‏‎ ‎‏حکومت و نظام اسلامی منجر شد معتقدیم امروز به اندیشه‌های ناب امام ‏‎ ‎‏برگردیم باید از بیان یکسویه و تحریفی آرا و اندیشه‌های امام و تبلیغ ‏‎ ‎‏جهت‌دار جلوگیری شود.‏

‏شیوه‌های تبلیغی و ارتباطی امام به گونه‌ای بود که کمترین دشمن و ‏‎ ‎
‎[[page 26]]‎‏بیشترین دوست را داشته باشیم.‏

‏مگر امام اصل را بر برائت قرار نمی‌داد تا مادام که خلاف آن اثبات ‏‎ ‎‏شود؟‏

‏مگر امام از حفظ حرمت و کیان افراد و خانواده‌ها دفاع نمی‌کرد؟‏

‏مگر امام مردم را «ولی نعمت خود» نمی‌دانست؟‏

‏مگر امام کلمه کلیدی «وحدت» را رمز پیروزی نمی‌دانست؟‏

‏امام با وجودی که ادامه فعالیت‌های سیاسی ـ اجتماعی روحانیت را ‏‎ ‎‏ذیل یک گروه یا جریان ناممکن می‌دانست و به تفکیک آنها به روحانیت ‏‎ ‎‏مبارز و روحانیون مبارز رضا داد، اما هرگز موضعی نگرفت که جریانی ‏‎ ‎‏بر جریان دیگر مسلط می‌شود یا جریانی جریان دیگر را متهم یا حذف ‏‎ ‎‏یا منزوی کند.‏

‏ارتباط کمتر ناگفته امام با اقشار جامعه ارتباط اخلاقی بود. بدین ‏‎ ‎‏معنی که امام بقدری به رعایت رابطه اخلاقی با افرادی که در نهضت ‏‎ ‎‏هرچند هم کم دستی داشته‌اند مقید بود که حتی در روزهایی که تابع ‏‎ ‎‏شرایط سیاسی اجتماعی؛ کنار بودند از آنان سراغ می‌گرفت، هرگز حتی ‏‎ ‎‏افراد منتقد را نادیده نمی‌گرفت. جریان‌ها یا افرادی که کاملاً دور نشسته ‏‎ ‎‏بودند مورد غضب امام قرار نمی‌گرفتند، به گونه‌ای سکان هدایت کشور ‏‎ ‎‏را در اختیار داشت که به ساحت اینگونه افراد توهین یا کم‌لطفی نشود. ‏‎ ‎‏درعین‌حال که تغییر نسلی صورت می‌گرفت اما حرمت مشایخ و بزرگان ‏‎ ‎‏و رنج‌کشیدگان نهضت حفظ می‌شد.‏

‏آخر کلام اینکه امام واقعاً فردی قانون‌مدار بود. حتی قبل از آنکه در ‏‎ ‎‏موضع رهبری قرار گیرد به برخی از تصمیم‌گیری‌های شاه که عدول از ‏‎ ‎‏قانون اساسی قبل از انقلاب بود، شدیداً معترض بود. بعد از انقلاب هم ‏‎ ‎
‎[[page 27]]‎‏بلافاصله پس از پیروزی به تدوین و تصویب قوانین مختلف تأکید ‏‎ ‎‏داشت، قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری، ‏‎ ‎‏شوراهای مختلف را لازمه اداره کشور می‌دانست، رسانه‌ها و به خصوص ‏‎ ‎‏اصحاب مطبوعات را به رعایت قوانین موضوعه کشور توصیه می‌کرد.‏

‏مطبوعات و کلیه ‏‎]‎‏نشریاتی‏‎[‎‏ که در یک کشوری هست به خدمت ‏‎ ‎‏ملت باید باشد. برای یک ملتی باید آموزنده باشد. مسیر ملت را ‏‎ ‎‏باید روشن کند؛ نه اینکه بر خلاف مسیر ملت عمل بکند؛ هر جا و ‏‎ ‎‏هر روزنامه‌ای، هر مطبوعاتی و هر چه که از این رسانه‌های به ‏‎ ‎‏اصطلاح تبلیغاتی هست، همه اینها باید مسیرشان همان مسیر ملت ‏‎ ‎‏باشد و تخلف از این نکنند. این، هم بر صلاح خودشان است، هم ‏‎ ‎‏بر صلاح کشور است و هم موافق با قوانین موضوعه در یک ‏‎ ‎‏کشور.‏‎[4]‎

منابع و مآخذ

‏1ـ تبلیغات (هنر و رسانه) از دیدگاه امام خمینی(س)؛ تبیان دفتر23،‏‎ ‎‏تهران: ‏‏مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ 1، سال 1381.‏

‏2ـ جوانان از دیدگاه امام خمینی(س)؛ تبیان دفتر 16، تهران: مؤسسه ‏‎ ‎‏تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ 1، سال 1377.‏

‏3ـ صحیفه امام؛ مجموعه آثار امام خمینی دوره 22 جلدی، تهران: ‏‎ ‎‏مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ 4، سال 1385.‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

‎[[page 28]]‎

  • . عضو هیأت علمی دانشگاه تهران.
  • . صحیفه امام؛ ج2، ص398.
  • . ر.ک: صحیفه امام؛ ج21، ص452.
  • . صحیفه امام؛ ج7، ص537.

انتهای پیام /*