مجله کودک 466 صفحه 33

کد : 125090 | تاریخ : 18/10/1389

بزغالههای ابری افسانه شعباننژاد بزیبا از این طرف رفته بود تا علفهای تازه بیاورد. بزیما هم از آن طرف رفته بود تا گلهای رنگارنگ بچیند. بزی بزغاله هم تو خانه مانده بود و تنهایی حوصلهاش سر رفته بود. بزی بزغاله کمی به این طرف نگاه کرد، از بزیبا و علفهای تازه خبری نبود. کمی به آن طرف نگاه کرد، از بزیما و گلهای رنگارنگ هم خبری نبود. بزی بزغاله بالا جست و پایین جست؛ هوا جست و زمین جست. برای خودش معمع کرد؛ ولی باز هم حوصلهاش که سر رفته بود، برنگشت. برای همین نشست. آهی کشید و به آسمان نگاه کرد. آسمان پر از ابر بود. بزی بزغاله چشمش به یک عقاب ابری افتاد و گفت: «میآیی با هم بازی کنیم.» ستارهشناسان حرفهای، امروزه از تصاویر ارسالی توسط ماهوارهها و سفینههای فضایی با کمک رایانه به بررسی فضا و ستارگان میپردازند.

[[page 33]]

انتهای پیام /*