مجله کودک 473 صفحه 8

کد : 125373 | تاریخ : 07/12/1389

قصّههای زندگی امام خمینی شمع و شَمعِه! آقای حجه الاسلام «فرقانی» تعریف میکند: در حیاط بیرونی منزل امام در «نجف اشرف»، نور به اندازهی کافی نبود. میخواستیم چند تا مهتابی بخریم و نصب کنیم، تا نور بیشتر شود، اما امام راضی نمیشد. دو سال این وضع ادامه داشت. در حیاط یک لامپ صد وبیست بود که هم مصرف آن زیاد بود و هم نور کافی نداشت. از طرف دیگر قیمت هر عدد مهتابی بیشتر از سی یا چهل تومان نبود. با این حال هرچه میگفتیم، امام قبول نمیکرد که چندتایی از آنها خریداری شود. یک شب که آقا میخواستند به حرم بروند، جلو رفتم و به ایشان گفتم: «حاج آقا! این آقایانی که به این جا میآیند و در حیاط بیرونی مینشینند، از تاریکی و کمیِ نور شکایت دارند. اگر اجازه بفرمایید، چند تا شَمعِه بگیریم که مقداری نورِ این جا بیشتر بشود!» در نجف، عربها به لامپ مهتابی، «شَمعِه» میگفتند. امام خیال کرد که من میگویم چند تا شمع بخریم؛ تولید 29 خودرو در سال، حداکثر تولید خودرویی بود که پژو توانست در سال 1892 انجام دهد. در این سال تیپ یا نوع 4 از خودروی پژو به سفارش شخصی از اهالی کشور تونس ساخته شد.

[[page 8]]

انتهای پیام /*