
توجهی نمیکنند
به این پرندهی شگرف
به قارقار او که هست
به رنگ روزهای برف.
کلاغها چه غصهدار
کلاغها چه خستهاند!
به روی پشتبامها
چه خشمگین نشستهاند:
«هزار سال پر زدیم
ولی کجاست خانهمان؟
در انتهای قصهها
کجاست آشیانهمان؟
نمیشود چنین حقیر
میان شهر و باغ ماند.
به هیچ وجه، بیش از این
نمیتوان کلاغ ماند!
میان شهر و روستا
خراب میشویم ما.
همه به کوه میرویم
عقاب میشویم ما.»
در گذشته و در بعضی از کشورها، قایقهای ماهیگیری را با چشم ماهی تزیین میکردند. عقیده آنها بر این بود که دو چشم طراحی شده در جلوی قایق، ماهیگیران را هدایت میکند و آنها را به محلهای ماهیگیری میرساند.
[[page 27]]
انتهای پیام /*