مجله کودک 481 صفحه 17

کد : 125522 | تاریخ : 24/02/1390

چیزهایی که قرار بود قورت بدهد، قورت داد و دوباره دراز کشید. اما هنوز چشمهایش گرم نشده بودند که دوباره توی شکمش غوغایی شد. این بار شنل قرمزی از او میخواست یک دسته گل خوشبو قورت بدهد تا بوی بد شکمش از بین برود. این ماجراها ادامه داشت. مادربزرگ و شنل قرمزی از توتفرنگی و تمشک و آلو جنگلی تا کلوچه و نان قندی و مربا را میخواستند و آقای گرگ جرأت نمیکرد اعتراضی کند و همه را پیدا میکرد و قورت میداد تا یک چرت بزند. روزی سه بار هم دور از چشم دیگران سبزی خوردن میخورد، اما آنها ساکت نمیشدند. مادربزرگ و شنل قرمزی توی شکم آقای گرگ زندگی تازهای را شروع کرده بودند و برای خودشان صندلی، میز، تختخواب، وسایل بافتنی و سرباز فرانسوی از گروهان آفریقا- (سال 1944) این نیروها با اشغال کشورشان توسط آلمان مخالف بودند و توسط انگلیسیها و آمریکاییها سازماندهی شدند. آنها در اردیبهشت سال 1944 مأموریت پیدا کردند تا در مناطق مستعمرهنشین ایتالیا در شمال آفریقا، عملیات نظامی انجام دهند.

[[page 17]]

انتهای پیام /*