مجله کودک 482 صفحه 36

کد : 125559 | تاریخ : 31/02/1390

هارولد توضیح داد: «ببینید، اسم من هارولد لوک است. اگر هایِ اول اسمم را کنار لوی اولِ فامیلیام بگذارید، میشود هالو. ها! ها! ها!» خانم لَنگلی کوتاه آمد و به موضوعی دیگر پرداخت. سال گذشته، در روزهای پایانیِ کلاس ششم، هارولد به عنوان «لودهی کلاس» انتخاب شده بود. هارولد این انتخاب را تعریف و تمجیدی عالی ازخود، به حساب آورده بود. میخواست وقتی که بزرگ شد، «کُمدینِ ایستاده» شود؛ یعنی مقابل کلی تماشاچی بایستد و برایشان لطیفه تعریف کند. گاهی نیز به شوخی میگفت: «البته اگر پاهایم خسته شوند، کُمدینِ نشسته میشوم!» بدبختانه، هیچیک از بچههایی که به او رأی داده بودند، قصدشان تعریف و تمجید از او نبود. زیرا هرگز از لطیفههایش خندهشان نگرفته بود! اما در هر حال! کسی لودهتر از او در کلاسشان نبود. هارولد اغلب در خیالش میدید که در یک میزِ گرد شبانهی تلویزیونی، کنارِ هنرپیشههای زیبا و افراد مشهور نشسته، لطیفه تعریف میکند، و طبعاً چون بسیار بامزه است، تمام هنرپیشهها، یک دل، نه... صد دل عاشقش میشوند! گاهی در خیالپردازیهایش خانم لَنگلی را روی صحنه، کنارِ خود میدید... دیوید لِترمن از خانم لَنگلی میپرسد: «ظاهراً شما معلم کلاس هفتم هارولد بودهاید، درست است؟» چترباز ارتش رژیم اشغالگر قدس- لبنان- سال 1985

[[page 36]]

انتهای پیام /*