مجله کودک 487 صفحه 16

کد : 125719 | تاریخ : 04/04/1390

براساس یکی از افسانههای حوزهی بالکان بازآفرینی: محمدعلی دهقانی (دانا) سهم غول قسمت سوم ایوان، که با وجود هیکل گنده و ترسناکش، عقل درستی نداشت و از کار کشاورزی هم هیچ سر درنمیآورد، فوری قبول کرد و مشغول جمعآوری محصول شد. او یک داس از مرد کشاورز گرفت و با آن تند و تند ساقههای سبز و زرد پیاز را از لب خاک میچید و توی یک گونی بزرگ میریخت. یوسیفای کشاورز هم به آرامی از پشت سر او میآمد و با یک بیلچهی دسته کوتاه خاک را زیرورو میکرد و پیازهای درشت و آبدار را از زیر خاک بیرون میکشید. غول، تا چشمش به پیازها افتاد، از تعجب انگشت به دهان ماند و فهمید که کلاه سرش رفته است. چرا که قسمت بَدو به درد نخورِ محصول، سهم او شده بود. از این موضوع خیلی عصبانی شد، ولی به روی خودش نیاورد و گونی پر از ساقه و برگ را به دوش گرفت و رفت. * * * از آن طرف، مرد کشاورز هم با خیال راحت محصول پیازش را جمع کرد و توی چند تا کیسه گونی ریخت و به انبار خانهاش برد. او از این که درس خوبی به غول خودخواه داده بود، راضی و خوشحال بود. اما چند روز بعد، ایوانِ غول دوباره به سراغ یوسیفا رفت و در حالی که ناراحتی خودش را پنهان میکرد، با چربزبانی گفت: «رفیق عزیز! تو شریک خوبی هستی و من از کار کردن با تو لذت میبرم. بیا یک بار دیگر با هم کِشت کنیم گلابی گلابی میوهای است که یک سر آن گرد و سر دیگرش نوک تیز است، گلابی در شرایط آب و هوایی مناطق معتدل جهان رشد میکند.

[[page 16]]

انتهای پیام /*