نجابت قم

کد : 125853 | تاریخ : 17/08/1395

«نجابت قم»

 احمد شهدادی

‏کجاست آنکه نشان نجابت قم بود‏

‏کجاست آنکه دلش جانماز مردم بود‏

‏ضریح چشم عقیقش صفای رویا داشت‏

‏درست مثل غروب گرفتۀ قم بود‏

‏خروش بود، خروشی پر از تغزل بود‏

‏سکوت بود، سکوتی پر از تلاطم بود‏

‏فرشته‌های خدا شرمگین او بودند‏

‏و او میان همین پابرهنه‌ها گم بود ‏

‏به چشم آینه رنگین کمان عاطفه بود‏

‏به قلب صاعقه‌ها دشنۀ تهاجم بود‏

‏کجاست سید سبزی که روح باران داشت‏

‏بهار سبزی بذری بلوغ مردم بود‏

‏اگرچه باغ نگاهش تب شقایق داشت‏

‏دلش به خرمی خوشه‌های گندم بود‏

‏در التهاب نفس‌گیر، در کویر سکوت‏

‏به گوش خسته‌دلان جاری ترنم بود‏

‏میان سفرۀ درویشی تواضع او‏

‏همیشه نان صفا پونۀ تبسم بود‏

‏فدای معرفت فصلها که ملتهبند‏

‏ز هُرم سوگ بهاری که فصل پنجم بود‏

‏عرق نشسته به پیشانی غزل از شرم‏

‏دگر مپرس که این شرم، شعر چندم بود‏

‎ ‎

‎[[page 250]]‎

انتهای پیام /*