مجله کودک 488 صفحه 3

کد : 125950 | تاریخ : 11/04/1390

تابستان از راه رسید باز هم تابستان دیگری از راه رسید. تابستانی که با خود هم گرما دارد، هم تفریح و سرگرمی. اما به نظر من کسانی میتوانند از اوقات فراغت خود نهایت استفاده را ببرند که برای همهی کارهایشان برنامهریزی داشته باشند. به همین خاطر من هم قصد دارم از حالا برای تابستانم برنامهریزی کنم تا هم به اندازه تفریح کنم، هم چیزهای زیادی یاد بگیرم. شما هم وقتتان را تلف نکنید و دست به کار شوید. از همین حالا با همفکری خانواده یک برنامهریزی منظم و دقیق برای تعطیلات تابستان داشته باشید. علی اسکویی از رفسنجان لطیفه فقیری به در خانهای رفت، در زد و گفت: به من بیچاره یه تکه کیک بدین. صاحبخانه گفت: همهی فقرا پول میخوان. تو چرا کیک میخوای؟ فقیر گفت: آخه امروز، روز تولدمه! * * * معلم به شاگرد: پسرجان! این جمله که میگم مفعولش کجاست؟ «گربه موش را خورد» شاگرد: آقا اجازه! تو شکم گربه!! * * * دیوانهی اول: ما با هم بادبزن خریدیم. چرا بادبزن تو نو مونده، بادبزن من کهنه شده؟ دیوانهی دوم: آخه من بادبزن رو دستم میگیرم، سرم رو تکون میدم!! سحر قائمی، 12 ساله از خرمآباد نیکی بیدار مغز/ کلاس دوم دبستان / از تهران بالنگ بالنگ درختچهای رشد میکند. برگ درخت شبیه سایر مرکبات است ولی میوه آن به طور کلی با مرکبات فرق دارد. شکل آن دراز است، از طرف متصل به شاخه کمی پهن و از طرف دیگر نوک باریکی دارد.

[[page 3]]

انتهای پیام /*