امام خمینی و نظم جهانی عادلانه
ظفر بَنگِش
گروه دست اندر کار تشکیل این کنفرانس، موضوع اصلی را «امام خمینی و نظم جهانی عادلانه» نامگذاری کرده است. این خود دلالت بر آن دارد که ما به هیچ وجه از نظم جهانی کنونی راضی نیستیم؛ بنابراین باید آن را تغییر بدهیم و در این راستا راهبردهای مشخصی هم داریم که از امام خمینی(س) الگو گرفته ایم.
اما گذشته از این موضوع که ما با نظم جهانی موجود موافق نیستیم، بلکه آنها که پدید آورندۀ این نظم جهانی بوده اند نیز از آن رضایت ندارند. می دانید که از سال 1991 این ایدۀ نظم جهانی کنونی مطرح شد؛ و اکنون آنها به وضوح احساس می کنند که نظم جهانی پیشین اشکالاتی داشته است. یادم می آید در سال 1991 در یکی از شهرهای غربی تظاهراتی بر پا شد که برخی از مسلمانان هم در آن شرکت کرده و می گفتند «نظم نوین جهانی همان نظم پیشین است»؛ و مفهوم این سخن، آن بود که این نظم جهانی متعلق به آنهاست، نه مال ما؛ و اکنون خود آنها نیز از نظمی که خود ساخته اند، رضایت ندارند. جزء لاینفک این نظم جهانی، ویژگی استکباری آن است که من می خواهم به طور ویژه توجه شما را به آن
[[page 27]]جلب کنم.
در طول تاریخ، کشمکش بین حق و باطل همیشه بوده است؛ در واقع اگر به لحظۀ آغاز خلقت انسان بنگریم، وقتی خداوند عزّ و جل، آدم(ع) را خلق کرد، از فرشتگانی که حاضر بودند خواست تا بر آدم سجده کنند؛ البته خداوند نمی خواست که فرشتگان آدم(ع) را بپرستند، بلکه این یک آزمایش الهی بود که مشخص شود کدام یک از فرشتگان و ابلیس که در میان آنها بود از دستور خداوند اطاعت می کنند؛ و ابلیس به دلیل تکبر خود از دستور خداوند ـ سبحانه و تعالی ـ سرپیچی کرد. اما خواهران و برادران، نکته ای در اینجاست که می خواهم به طور ویژه به آن توجه کنیم: ابلیس مشرک نبود، کافر نبود، تا آن زمان، او خداوند ـ سبحانه و تعالی ـ را با ایمان پرستش کرده بود؛ ولی از این دستور خداوند سرپیچی کرد و به خاطر آن برای همیشه از درگاه خداوند ـ سبحانه و تعالی ـ طرد شد.
امروزه در جهان مردمانی هستند از مسلمان، و نیز مسیحی و یهودی که به طور کامل از دستورات الهی پیروی نمی کنند. با توجه به نکتۀ مهمی که امام احمد قاسم دیروز ذکر کردند، ما فقط دربارۀ مسلمانان صحبت نمی کنیم؛ بلکه از یهودیان، مسیحیان، هندوها و دیگران، (امروزه در جهان گروههای مختلفی هستند از همجنس بازان و امثال آنها) اینها نه تنها از دستورات الهی اطاعت نمی کنند، بلکه همواره در برابر آن طغیانگری نیز می کنند؛ و با این سرکشی و طغیان می خواهند اهداف خود را پیش ببرند و بر جهان سلطه پیدا کنند.
اگر به تاریخ مراجعه کنیم، می بینیم ابلیس تنها کسی نبود که این رفتار را انجام داد؛ و اگر به قرآن رجوع کنیم، این را در داستانهای پیامبران هم می توانیم ببینیم. داستانهای پیامبران قصه های بی نظیری است که
[[page 28]]می توانیم آنها را به فرزندان خود آموزش دهیم. داستانهای قرآن همه برای ما درس هستند: حضرت ابراهیم(ع) ناچار شد که با نمرود مقابله کند؛ حضرت موسی(ع) مجبور شد با فرعون؛ و پیامبر(ص) نیز با ابوجهل، ابولهب و دیگر سران قریش در مکه. شما برادران و خواهران، و همۀ ما نیاز داریم که در داستانهای خداوند غور کنیم تا بفهمیم مصادیق آنها در عصر ما چه کسانی هستند. در این باره فکر کنید که نمرود امروز کیست؟ فرعون امروز کیست؟ گمان می کنید اینها فقط داستانهایی هستند در قرآن، که فقط باید در مساجد مطرح شوند، ما نسبت به آنها مومن باشیم؟ و یا اینکه داستانهایی هستند که باید از آنها درس بگیریم، و وحی الهی است که از طریق آن، مستبدهای هر عصر و زمان را که از فرمان الهی سرپیچی می کنند، بشناسیم؟ هرگاه مسلمان با ایمانی می خواهد دستورات و قانون خداوند ـ سبحانه و تعالی ـ را به اجرا در آورد، قدرتهای استکباری با او مخالفت می کنند. اگر اینها از دستورات خداوند سرپیچی نمی کنند، چرا با این بندگان مومن مخالفت می کنند؟ معلوم است چرا؛ چون ما می دانیم آن نظم جهانی که آنها می خواهند پدید آورند، چیزی است که اساساً با نظم الهی در تضاد است؛ البته مستکبران زیادی وجود دارند که ادعا می کنند تاریخ پایان یافته است، و می گویند هر چه در این دنیا قابل دستیابی بوده، تاکنون به دست آمده است. این یک اقدام احساسی نبود که حضرت امام، امریکا را شیطان بزرگ نامید، در واقع بزرگترین شیطانی که تاکنون پدید آمده است. ببینید امریکا با همۀ ما چه کرده است. امریکا جامعه ای است که هیچ قیود اخلاقی در آن وجود ندارد؛ هرج و مرج اخلاقی در امریکا بسیار است؛ جامعه ای است که در آن هیچ مانعی برای استثمار و بهره کشی وجود ندارد؛ کشوری که کل جمعیت آن کمتر از 5% کل جمعیت
[[page 29]]جهان است، اما بیشترین منابع انرژی جهان را مصرف می کند که این یک نوع استثمار و بهره کشی ناعادلانه است که آنها بر بقیۀ بشر تحمیل می کنند.
امریکا خود را رهبر جامعه ای متمدن می داند و ادعا می کند قرن بیستم به امریکا تعلق دارد. حال بیایید به رفتار این رهبر متمدن دنیای متمدن! نگاهی بیندازیم.
در قرن گذشته، یعنی قرن بیستم، تقریباً صد میلیون انسان در جهان به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده اند، و این رهبر دنیای متمدن! در خط مقدم جبهه ای بوده است که این قتلهای فجیع در آن انجام شده است. این رهبر دنیای متمدن تنها کشوری است که از بمب اتمی استفاده کرده، آن هم نه یک بار، بلکه برای دوبار مرتکب این عمل شده است. آیا این رفتار، رفتاری ناشی از تمدن است؟ به حرکات جانوران در جنگل نگاه کنید، شیر فقط وقتی می کشد که گرسنه باشد، اگر گرسنه نباشد، نمی کشد؛ شیر یک حیوان وحشی است، انسان نیست؛ اما این مردم به اصطلاح متمدن، میلیونها انسان می کشند؛ نه برای آنکه گرسنه اند، و نه برای اینکه تهدید شده اند یا با بی عدالتی مواجه شده اند، بلکه برای آنکه می خواهند استثمار کنند؛ می خواهند آخرین لقمۀ نان را از دهان گرسنگان جهان، و کسانی که قتل عامشان می کنند، بربایند.
شما خود شاهد سیستم نفرت انگیز نژادپرستی بوده اید، نژادپرستی در هیچ جای جهان از سوی مسلمانان اعمال نشده است. در طول تاریخ به رفتار مسلمانان حتی مسلمانان نه چندان خوب که در حاکمیت بوده اند ـ حتی اگر در اقلیت بوده اند ـ بنگرید، هرگز قتل و کشتاری در جهان به راه نینداخته اند.
[[page 30]] در طول تاریخ یهودیانی که به خاطر دینشان از سوی به اصطلاح مسیحیان در کشورهای مسیحی نشین، در اروپا، روسیه و غیره مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، و به عنوان آواره به مسلمانان پناهنده شدند. حالا شما ببینید رفتار امروز یهودیان با مسلمانان در فلسطین چگونه است. به رفتار هندوها با مسلمانان در هند بنگرید، رفتار هندوها را با مسلمانان کشمیر ببینید، به رفتار مسیحیان ارتدوکس بالکان با مسلمانان بالکان نگاه کنید، اگر به همۀ دنیا نگاه کنید، می بینید که همه جا مسلمانان با اینها رفتاری مهربان و دلسوزانه داشته اند؛ و در مقابل، اینها با مسلمانان رفتاری خشن و مستبدانه داشته، و آنها را فجیعانه به قتل رسانده اند.
طبیعی است که ما مسلمانان نمی توانیم این نوع نظم جهانی را بپذیریم؛ و این امام بود که توانست این نظم جهانی را در هم بشکند و ضربۀ موثری به این نظم جهانی وارد سازد و چهره ای از اسلام را به جهان نشان دهد که بتواند جامعۀ بشری را به طور کامل نظم بدهد؛ و خط مشی، قانون و مقرراتی برای جامعۀ بشری فراهم آورد که در آن عدالت، برابری و انصاف حاکم است و هیچ تعدی و ظلمی در آن جای ندارد؛ و این، آن نوع جامعه ای است که این افراد جنایتکار، و بانیان دنیای متمدن! با آن مخالفند.
امام در دوره ای بحرانی از تاریخ مسلمانان ظهور کرد، در عصری که امت اسلام در سیستم ملت ـ دولت از هم پاشیده است. در واقع، هنوز می بینیم که نه تنها امت، که دورنمای امت در سیستم ملت ـ دولت، تحت سلطۀ غربگرایی و ارزشهای غربی است؛ از امریکا پیروی می کند و برای اهداف او تلاش می کند؛ و همۀ این غیر اخلاقیات، در خانه ها، اتاقهای نشیمن، مدارس و در همۀ جوامع مسلمانان رسوخ کرده، و آنها این را
[[page 31]]پیشرفت می نامند.
در واقع امت اسلامی در این جاده آنقدر پیش رفته است که حتی بسیاری از رژیمهای ملی گرا که در دهه های شصت و هفتاد بسیار محبوبیت داشتند، در ژوئن 1967 با آخرین شکستها روبرو شدند؛ در دسامبر 1971 ارتش پاکستان در جایی که امروزه بنگلادش خوانده می شود، در محاصرۀ ارتش هندوی هند قرار گرفت، و آخرین مقاومتها در تابوتهای نظام ملت ـ دولت، و ایدئولوژی آن در هم شکست؛ زیرا که همۀ آنها از دستورات خداوند تعالی سرپیچی کردند، و این سبب آن قضیۀ مشهور شد که انور سادات در سال 1977 به اورشلیم سفر کرد و در آنجا فلسطین اشغالی را به صهیونیستها تفویض کرد. به تاریخها توجه کنید: نوامبر 1977 یعنی چند ماه پس از اوجگیری انقلاب اسلامی در ایران، و تقریباً زمانی که انورسادات عازم اورشلیم بود، اولین جرقه های عمدۀ انقلاب اسلامی در ایران زده شد.
پس از آن بود که پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد، درست زمانی که غرب، اسلام را بکلی به حاشیۀ تاریخ رانده بود. چون اسلام دیگر صدایی نداشت، ادعایی نداشت و نمی توانست با برتری غرب مقابله کند، و چون دنیای عرب نیز وجود اسرائیل را پذیرفته بود، بنابراین، غرب نتیجه گرفته بود که اسلام از زندگی مسلمانان طرد شده است. درست در همان زمان بود که انقلاب اسلامی در ایران رخ داد و همۀ طرحها و نقشه ها و توطئه های آنها را ـ که برخلاف دستورات خداوند بود ـ به طور کامل برملا کرد و درهم ریخت.
مسلمانان می دانند که در مسیر حرکت برای دستیابی به پیروزیها و دستاوردهای عظیم، همیشه مشکلاتی وجود دارد. این بخشی از ایمان
[[page 32]]مسلمانان است و خداوند در قرآن کریم می فرماید که: اَحَسِبَ النّاسُ اَن یُترَکُوآ اَن یَقُولُوا آمنّا وَ هُم لا یُفتَنُونَ؛ آیا مردم گمان دارند که اگر بگویند ایمان آوردیم، مسلمان شدیم، آزمایش نمی شوند؟ خیر! مطمئناً آزمایش خواهند شد؛ و این امتحان و ابتلا برای آن است که مومنان اهل عمل از منافقان شناخته شوند، و آنهایی که فقط به زبان ادعای مسلمانی دارند، از کسانی که به اعتقادات خود عمل می کنند، باز شناخته شوند؛ بنابر این، همیشه امتحان و ابتلا برای آنان وجود خواهد داشت. در راه جمهوری اسلامی ایران رنجها و محنتهای بسیاری بوده است، جنگ (اعم از داخلی و خارجی)، تحریمها، ترور رهبران درجۀ اول، و غیره؛ اینها همه برای تقویت ایمان مردم جمهوری اسلامی ایران بوده، و نیز به مسلمانان دیگر نقاط جهان نشان داده که هر جا در جهان، کشوری اسلامی و دولتی اسلامی وجود داشته باشد، به طور یقین کفار و مشرکین به آنها فشار می آورند و آنها را مورد حمله قرار می دهند؛ و این امر در ماهیت این حرکت نهفته است. خداوند ـ سبحانه و تعالی ـ می فرماید: وقتی آنها در جنگ با خدا هستند، چگونه با بندگان او در جنگ نباشند؟ مطمئناً با آنها نیز به جنگ برمی خیزند؛ بنابر این، ما مسلمانان باید از این حقیقت آگاه باشیم که کفار همیشه برای از بین بردن هر نوع تجلی قدرت اسلامی، با آن به مقابله بر می خیزند؛ حال این قدرت در سودان متجلی شود یا در جمهوری چچن، یا در هر نقطۀ دیگر جهان، به طور قطع کفار و مشرکین حملات خود را علیه آن آغاز می کنند؛ این بخشی از مبارزه است. پیامبر(ص) که حبیب خدا و رسول او بود، 23 سال رنج کشید؛ ما که در
[[page 33]]مقابل او چیزی نیستیم و فقط عنوان مسلمانی داریم، چرا نباید رنج بکشیم؛ و چرا با مشکلات روبرو نشویم؟ آنچه ما باید بدانیم این است که در طول مبارزه خسته نشویم. یکی از چیزهایی که امام به عنوان میراث برای ما بر جای نهاده است، و بسیاری از برادران ذکر کردند ـ اجازه بدهید من هم تکرار کنم ـ شیوۀ زندگی ایشان است. حجت الاسلام سید حسن خمینی چندی قبل از قول همسر حضرت امام نقل می کرد که ایشان فرموده از زمانی که با حضرت امام ازدواج کرده اند، در همۀ این سالها حتی یک شب هم نماز شب ایشان ترک نشده؛ او یک مرد الهی به تمام معناست. او در این جهان مثل یک مسافر زندگی کرد و از مال دنیا چیزی نیندوخت. نکته ای به یادم آمد از حضرت نوح پیامبر(ع) که به مدت 950 سال در این جهان زندگی کرد، او نکته ای بسیار قابل تامل بیان فرموده است بدین مضمون که: دنیا مثل اتاقی کوچک است که دو در دارد، از یک در آن وارد می شوی و از در دیگر خارج می گردی. او 950 سال در این جهان زیست و دنیا را فقط اتاقی کوچک با دو در دید؛ در حالی که بسیاری از ما این دنیا را مانند یک تونل طولانی و دراز می بینیم که پایانی ندارد، وقت بیدار شدن است؛ این تونل چقدر طولانی است؟ شصت سال؟ هفتاد سال؟ هشتاد ـ نود سال؟ چقدر؟ عمر متوسط امروز حدود 65 الی 70 سال است، بیشتر از آن را خودمان نمی خواهیم زنده باشیم؛ چون در آن سن با کمک اطرافیان و عزیزانمان زندگی می کنیم و سربار آنها هستیم. بنابر این، باید به کیفیت زندگی توجه کنیم؛ اینکه چگونه زندگی می کنیم، مهم است.
واقعاً، کیفیت زندگی امام بسیار بسیار ساده بود، او از خود مالی به جا نگذاشت، وقتی از دنیا رفت چیزی نداشت؛ اما آنچه برجای نهاد میراثی
[[page 34]]است که ما بحق می توانیم بدان افتخار کنیم. او رهبری دانا، توانمند، عادل، شجاع و متقی بود، و می خواهم بگویم که الحمدلله جانشین او، آیت الله سیدعلی خامنه ای نیز ـ که من چند بار موفق به زیارت وی شده ام ـ زندگی بسیار ساده ای دارد؛ و هیچ نشانی از مظاهر زندگی صاحبان قدرت در زندگی ایشان نمی بینی؛ وقتی دیدار دارد، همه می آیند در اتاق ساده ای، دور تا دور هم روی زمین می نشینند؛ رهبر هم می آید و روی زمین می نشیند. این تواضعی است که ما می خواهیم در رهبرانمان ببینیم؛ و این درست مطابق با سنت پیامبر(ص) است. روایتی به این مضمون به یادم می آید که یک روز پیامبر(ص) روی زمین روی بوریا نشسته بود، عمر آمد و شروع کرد به شکوه کردن، و به حضرت پیامبر خطاب کرد که شما رسول خدا هستید، حاکمان فارس و روم در قصرهای آنچنانی زندگی می کنند و همه نوع راحتی و آسایش را دارند، در حالی که شما روی این بوریا می نشینید، اجازه دهید چیز مناسبتری برای شما فراهم کنیم که روی آن بنشینید. پیامبر(ص) پاسخ داد: ای عمر، تو می خواهی که من در آسایش این دنیا زندگی کنم و نعمَات الهی را در آخرت کنار بگذارم؟ این سنت پیامبر (ص) است. چه تعداد از رهبران ما در دنیا اینگونه زندگی می کنند؟ الحمدلله امام خمینی(س) اینگونه بود؛ الحمدلله رهبر جمهوری اسلامی چنین است؛ و این ویژگی رهبرانی است که ما به دنبال آنها می گردیم. این پیامی است که می خواهیم به خواهران و برادران خود برسانیم. آنها که خود را مسلمان می دانند، ایمان آنها و درک آنها از اسلام به محک آزمایش گذاشته می شود. این الگویی است که امام برای ما برجای نهاد؛ و این نیاز ما برای رسیدن به آن نظم جهانی است که مد نظر ماست؛ و ان شاءالله در همین دورۀ زندگی ما به وقوع خواهد پیوست؛ و
[[page 35]]ان شاءالله که ما سهم خود را در پدید آوردن آن مهّم، انجام بدهیم.
در خاتمه می خواهم از همۀ میهمانانی که از کشورهای مختلف برای شرکت در این برنامه تشریف آورده اند، از همۀ حاضران و نیز برگزارکنندگان کنفرانس در افریقای جنوبی، و شما برادران و خواهرانی که برگزاری این کنفرانس را با شرکت خود و با حمایتها و تشویقهای خود ممکن ساختید، سپاسگزاری کنم؛ و ان شاءالله در برپایی این کنفرانسها که در چند سال اخیر برگزار می شود و هدف آن شناخت بهتر از اسلام و پیاده کردن احکام آن در زندگی انسانهاست، موفق و موید باشید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[[page 36]]