همایش بزرگداشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)

امام خمینی و نظم جهانی عادلانه

کد : 126050 | تاریخ : 24/07/1395

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

امام خمینی و نظم جهانی عادلانه

‏ظفر بَنگِش‏

‏گروه دست اندر کار تشکیل این کنفرانس، موضوع اصلی را «امام خمینی و‏‎ ‎‏نظم جهانی عادلانه» نامگذاری کرده است. این خود دلالت بر آن دارد که‏‎ ‎‏ما به هیچ وجه از نظم جهانی کنونی راضی نیستیم؛ بنابراین باید آن را تغییر‏‎ ‎‏بدهیم و در این راستا راهبردهای مشخصی هم داریم که از‏‎ ‎‏امام خمینی(س) الگو گرفته ایم.‏

‏     اما گذشته از این موضوع که ما با نظم جهانی موجود موافق نیستیم،‏‎ ‎‏بلکه آنها که پدید آورندۀ این نظم جهانی بوده اند نیز از آن رضایت ندارند.‏‎ ‎‏می دانید که از سال 1991 این ایدۀ نظم جهانی کنونی مطرح شد؛ و اکنون‏‎ ‎‏آنها به وضوح احساس می کنند که نظم جهانی پیشین اشکالاتی داشته‏‎ ‎‏است. یادم می آید در سال 1991 در یکی از شهرهای غربی تظاهراتی بر‏‎ ‎‏پا شد که برخی از مسلمانان هم در آن شرکت کرده و می گفتند «نظم نوین‏‎ ‎‏جهانی همان نظم پیشین است»؛ و مفهوم این سخن، آن بود که این نظم‏‎ ‎‏جهانی متعلق به آنهاست، نه مال ما؛ و اکنون خود آنها نیز از نظمی که خود‏‎ ‎‏ساخته اند، رضایت ندارند. جزء لاینفک این نظم جهانی، ویژگی‏‎ ‎‏استکباری آن است که من می خواهم به طور ویژه توجه شما را به آن‏‎ ‎
‎[[page 27]]‎‏جلب کنم.‏

‏     در طول تاریخ، کشمکش بین حق و باطل همیشه بوده است؛ در واقع‏‎ ‎‏اگر به لحظۀ آغاز خلقت انسان بنگریم، وقتی خداوند عزّ و جل، آدم(ع) را‏‎ ‎‏خلق کرد، از فرشتگانی که حاضر بودند خواست تا بر آدم سجده کنند؛‏‎ ‎‏البته خداوند نمی خواست که فرشتگان آدم(ع) را بپرستند، بلکه این یک‏‎ ‎‏آزمایش الهی بود که مشخص شود کدام یک از فرشتگان و ابلیس که در‏‎ ‎‏میان آنها بود از دستور خداوند اطاعت می کنند؛ و ابلیس به دلیل تکبر‏‎ ‎‏خود از دستور خداوند ـ سبحانه و تعالی ـ سرپیچی کرد. اما خواهران و‏‎ ‎‏برادران، نکته ای در اینجاست که می خواهم به طور ویژه به آن توجه کنیم:‏‎ ‎‏ابلیس مشرک نبود، کافر نبود، تا آن زمان، او خداوند ـ سبحانه و تعالی ـ را‏‎ ‎‏با ایمان پرستش کرده بود؛ ولی از این دستور خداوند سرپیچی کرد و به‏‎ ‎‏خاطر آن برای همیشه از درگاه خداوند ـ سبحانه و تعالی ـ طرد شد.‏

‏     امروزه در جهان مردمانی هستند از مسلمان، و نیز مسیحی و یهودی‏‎ ‎‏که به طور کامل از دستورات الهی پیروی نمی کنند. با توجه به نکتۀ مهمی‏‎ ‎‏که امام احمد قاسم دیروز ذکر کردند، ما فقط دربارۀ مسلمانان صحبت‏‎ ‎‏نمی کنیم؛ بلکه از یهودیان، مسیحیان، هندوها و دیگران، (امروزه در‏‎ ‎‏جهان گروههای مختلفی هستند از همجنس بازان و امثال آنها) اینها نه تنها‏‎ ‎‏از دستورات الهی اطاعت نمی کنند، بلکه همواره در برابر آن طغیانگری‏‎ ‎‏نیز می کنند؛ و با این سرکشی و طغیان می خواهند اهداف خود را پیش‏‎ ‎‏ببرند و بر جهان سلطه پیدا کنند.‏

‏     اگر به تاریخ مراجعه کنیم، می بینیم ابلیس تنها کسی نبود که این رفتار را‏‎ ‎‏انجام داد؛ و اگر به قرآن رجوع کنیم، این را در داستانهای پیامبران هم‏‎ ‎‏می توانیم ببینیم. داستانهای پیامبران قصه های بی نظیری است که‏‎ ‎
‎[[page 28]]‎‏می توانیم آنها را به فرزندان خود آموزش دهیم. داستانهای قرآن همه برای‏‎ ‎‏ما درس هستند: حضرت ابراهیم(ع) ناچار شد که با نمرود مقابله کند؛‏‎ ‎‏حضرت موسی(ع) مجبور شد با فرعون؛ و پیامبر(ص) نیز با ابوجهل،‏‎ ‎‏ابولهب و دیگر سران قریش در مکه. شما برادران و خواهران، و همۀ ما‏‎ ‎‏نیاز داریم که در داستانهای خداوند غور کنیم تا بفهمیم مصادیق آنها در‏‎ ‎‏عصر ما چه کسانی هستند. در این باره فکر کنید که نمرود امروز کیست؟‏‎ ‎‏فرعون امروز کیست؟ گمان می کنید اینها فقط داستانهایی هستند در قرآن،‏‎ ‎‏که فقط باید در مساجد مطرح شوند، ما نسبت به آنها مومن باشیم؟ و یا‏‎ ‎‏اینکه داستانهایی هستند که باید از آنها درس بگیریم، و وحی الهی است‏‎ ‎‏که از طریق آن، مستبدهای هر عصر و زمان را که از فرمان الهی سرپیچی‏‎ ‎‏می کنند، بشناسیم؟ هرگاه مسلمان با ایمانی می خواهد دستورات و قانون‏‎ ‎‏خداوند ـ سبحانه و تعالی ـ را به اجرا در آورد، قدرتهای استکباری با او‏‎ ‎‏مخالفت می کنند. اگر اینها از دستورات خداوند سرپیچی نمی کنند، چرا با‏‎ ‎‏این بندگان مومن مخالفت می کنند؟ معلوم است چرا؛ چون ما می دانیم آن‏‎ ‎‏نظم جهانی که آنها می خواهند پدید آورند، چیزی است که اساساً با نظم‏‎ ‎‏الهی در تضاد است؛ البته مستکبران زیادی وجود دارند که ادعا می کنند‏‎ ‎‏تاریخ پایان یافته است، و می گویند هر چه در این دنیا قابل دستیابی بوده،‏‎ ‎‏تاکنون به دست آمده است. این یک اقدام احساسی نبود که حضرت امام،‏‎ ‎‏امریکا را شیطان بزرگ نامید، در واقع بزرگترین شیطانی که تاکنون پدید‏‎ ‎‏آمده است. ببینید امریکا با همۀ ما چه کرده است. امریکا جامعه ای است‏‎ ‎‏که هیچ قیود اخلاقی در آن وجود ندارد؛ هرج و مرج اخلاقی در امریکا‏‎ ‎‏بسیار است؛ جامعه ای است که در آن هیچ مانعی برای استثمار و‏‎ ‎‏بهره کشی وجود ندارد؛ کشوری که کل جمعیت آن کمتر از 5% کل جمعیت‏‎ ‎
‎[[page 29]]‎‏جهان است، اما بیشترین منابع انرژی جهان را مصرف می کند که این یک‏‎ ‎‏نوع استثمار و بهره کشی ناعادلانه است که آنها بر بقیۀ بشر تحمیل‏‎ ‎‏می کنند.‏

‏     امریکا خود را رهبر جامعه ای متمدن می داند و ادعا می کند قرن بیستم‏‎ ‎‏به امریکا تعلق دارد. حال بیایید به رفتار این رهبر متمدن دنیای متمدن!‏‎ ‎‏نگاهی بیندازیم.‏

‏     در قرن گذشته، یعنی قرن بیستم، تقریباً صد میلیون انسان در جهان به‏‎ ‎‏طرز وحشیانه ای به قتل رسیده اند، و این رهبر دنیای متمدن! در خط مقدم‏‎ ‎‏جبهه ای بوده است که این قتلهای فجیع در آن انجام شده است. این رهبر‏‎ ‎‏دنیای متمدن تنها کشوری است که از بمب اتمی استفاده کرده، آن هم نه‏‎ ‎‏یک بار، بلکه برای دوبار مرتکب این عمل شده است. آیا این رفتار،‏‎ ‎‏رفتاری ناشی از تمدن است؟ به حرکات جانوران در جنگل نگاه کنید،‏‎ ‎‏شیر فقط وقتی می کشد که گرسنه باشد، اگر گرسنه نباشد، نمی کشد؛ شیر‏‎ ‎‏یک حیوان وحشی است، انسان نیست؛ اما این مردم به اصطلاح متمدن،‏‎ ‎‏میلیونها انسان می کشند؛ نه برای آنکه گرسنه اند، و نه برای اینکه تهدید‏‎ ‎‏شده اند یا با بی عدالتی مواجه شده اند، بلکه برای آنکه می خواهند‏‎ ‎‏استثمار کنند؛ می خواهند آخرین لقمۀ نان را از دهان گرسنگان جهان، و‏‎ ‎‏کسانی که قتل عامشان می کنند، بربایند.‏

‏     شما خود شاهد سیستم نفرت انگیز نژادپرستی بوده اید، نژادپرستی‏‎ ‎‏در هیچ جای جهان از سوی مسلمانان اعمال نشده است. در طول تاریخ به‏‎ ‎‏رفتار مسلمانان حتی مسلمانان نه چندان خوب که در حاکمیت بوده اند‏‎ ‎‏ـ حتی اگر در اقلیت بوده اند ـ بنگرید، هرگز قتل و کشتاری در جهان به راه‏‎ ‎‏نینداخته اند.‏


‎[[page 30]]‎‏     در طول تاریخ یهودیانی که به خاطر دینشان از سوی به اصطلاح‏‎ ‎‏مسیحیان در کشورهای مسیحی نشین، در اروپا، روسیه و غیره مورد آزار و‏‎ ‎‏اذیت قرار گرفتند، و به عنوان آواره به مسلمانان پناهنده شدند. حالا شما‏‎ ‎‏ببینید رفتار امروز یهودیان با مسلمانان در فلسطین چگونه است. به رفتار‏‎ ‎‏هندوها با مسلمانان در هند بنگرید، رفتار هندوها را با مسلمانان کشمیر‏‎ ‎‏ببینید، به رفتار مسیحیان ارتدوکس بالکان با مسلمانان بالکان نگاه کنید،‏‎ ‎‏اگر به همۀ دنیا نگاه کنید، می بینید که همه جا مسلمانان با اینها رفتاری‏‎ ‎‏مهربان و دلسوزانه داشته اند؛ و در مقابل، اینها با مسلمانان رفتاری خشن و‏‎ ‎‏مستبدانه داشته، و آنها را فجیعانه به قتل رسانده اند.‏

‏     طبیعی است که ما مسلمانان نمی توانیم این نوع نظم جهانی را‏‎ ‎‏بپذیریم؛ و این امام بود که توانست این نظم جهانی را در هم بشکند و‏‎ ‎‏ضربۀ موثری به این نظم جهانی وارد سازد و چهره ای از اسلام را به جهان‏‎ ‎‏نشان دهد که بتواند جامعۀ بشری را به طور کامل نظم بدهد؛ و خط مشی،‏‎ ‎‏قانون و مقرراتی برای جامعۀ بشری فراهم آورد که در آن عدالت، برابری‏‎ ‎‏و انصاف حاکم است و هیچ تعدی و ظلمی در آن جای ندارد؛ و این، آن‏‎ ‎‏نوع جامعه ای است که این افراد جنایتکار، و بانیان دنیای متمدن! با آن‏‎ ‎‏مخالفند.‏

‏     امام در دوره ای بحرانی از تاریخ مسلمانان ظهور کرد، در عصری که‏‎ ‎‏امت اسلام در سیستم ملت ـ دولت از هم پاشیده است. در واقع، هنوز‏‎ ‎‏می بینیم که نه تنها امت، که دورنمای امت در سیستم ملت ـ دولت، تحت‏‎ ‎‏سلطۀ غربگرایی و ارزشهای غربی است؛ از امریکا پیروی می کند و برای‏‎ ‎‏اهداف او تلاش می کند؛ و همۀ این غیر اخلاقیات، در خانه ها، اتاقهای‏‎ ‎‏نشیمن، مدارس و در همۀ جوامع مسلمانان رسوخ کرده، و آنها این را‏‎ ‎
‎[[page 31]]‎‏پیشرفت می نامند.‏

‏     در واقع امت اسلامی در این جاده آنقدر پیش رفته است که حتی‏‎ ‎‏بسیاری از رژیمهای ملی گرا که در دهه های شصت و هفتاد بسیار‏‎ ‎‏محبوبیت داشتند، در ژوئن 1967 با آخرین شکستها روبرو شدند؛ در‏‎ ‎‏دسامبر 1971 ارتش پاکستان در جایی که امروزه بنگلادش خوانده‏‎ ‎‏می شود، در محاصرۀ ارتش هندوی هند قرار گرفت، و آخرین مقاومتها در‏‎ ‎‏تابوتهای نظام ملت ـ دولت، و ایدئولوژی آن در هم شکست؛ زیرا که همۀ‏‎ ‎‏آنها از دستورات خداوند تعالی سرپیچی کردند، و این سبب آن قضیۀ‏‎ ‎‏مشهور شد که انور سادات در سال 1977 به اورشلیم سفر کرد و در آنجا‏‎ ‎‏فلسطین اشغالی را به صهیونیستها تفویض کرد. به تاریخها توجه کنید:‏‎ ‎‏نوامبر 1977 یعنی چند ماه پس از اوجگیری انقلاب اسلامی در ایران، و‏‎ ‎‏تقریباً زمانی که انورسادات عازم اورشلیم بود، اولین جرقه های عمدۀ‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی در ایران زده شد.‏

‏     پس از آن بود که پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد، درست زمانی که‏‎ ‎‏غرب، اسلام را بکلی به حاشیۀ تاریخ رانده بود. چون اسلام دیگر صدایی‏‎ ‎‏نداشت، ادعایی نداشت و نمی توانست با برتری غرب مقابله کند، و چون‏‎ ‎‏دنیای عرب نیز وجود اسرائیل را پذیرفته بود، بنابراین، غرب نتیجه گرفته‏‎ ‎‏بود که اسلام از زندگی مسلمانان طرد شده است. درست در همان زمان‏‎ ‎‏بود که انقلاب اسلامی در ایران رخ داد و همۀ طرحها و نقشه ها و‏‎ ‎‏توطئه های آنها را ـ که برخلاف دستورات خداوند بود ـ به طور کامل برملا‏‎ ‎‏کرد و درهم ریخت.‏

‏     مسلمانان می دانند که در مسیر حرکت برای دستیابی به پیروزیها و‏‎ ‎‏دستاوردهای عظیم، همیشه مشکلاتی وجود دارد. این بخشی از ایمان‏‎ ‎
‎[[page 32]]‎‏مسلمانان است و خداوند در قرآن کریم می فرماید که:‏ اَحَسِبَ النّاسُ اَن‎ ‎یُترَکُوآ اَن یَقُولُوا آمنّا وَ هُم لا یُفتَنُونَ‎[1]‎‏؛ آیا مردم گمان دارند که اگر بگویند‏‎ ‎‏ایمان آوردیم، مسلمان شدیم، آزمایش نمی شوند؟ خیر! مطمئناً آزمایش‏‎ ‎‏خواهند شد؛ و این امتحان و ابتلا برای آن است که مومنان اهل عمل از‏‎ ‎‏منافقان شناخته شوند، و آنهایی که فقط به زبان ادعای مسلمانی دارند، از‏‎ ‎‏کسانی که به اعتقادات خود عمل می کنند، باز شناخته شوند؛ بنابر این،‏‎ ‎‏همیشه امتحان و ابتلا برای آنان وجود خواهد داشت. در راه جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی ایران رنجها و محنتهای بسیاری بوده است، جنگ (اعم از داخلی‏‎ ‎‏و خارجی)، تحریمها، ترور رهبران درجۀ اول، و غیره؛ اینها همه برای‏‎ ‎‏تقویت ایمان مردم جمهوری اسلامی ایران بوده، و نیز به مسلمانان دیگر‏‎ ‎‏نقاط جهان نشان داده که هر جا در جهان، کشوری اسلامی و دولتی‏‎ ‎‏اسلامی وجود داشته باشد، به طور یقین کفار و مشرکین به آنها فشار‏‎ ‎‏می آورند و آنها را مورد حمله قرار می دهند؛ و این امر در ماهیت این‏‎ ‎‏حرکت نهفته است. خداوند ـ سبحانه و تعالی ـ می فرماید: وقتی آنها در‏‎ ‎‏جنگ با خدا هستند، چگونه با بندگان او در جنگ نباشند؟ مطمئناً با آنها‏‎ ‎‏نیز به جنگ برمی خیزند؛ بنابر این، ما مسلمانان باید از این حقیقت آگاه‏‎ ‎‏باشیم که کفار همیشه برای از بین بردن هر نوع تجلی قدرت اسلامی، با‏‎ ‎‏آن به مقابله بر می خیزند؛ حال این قدرت در سودان متجلی شود یا در‏‎ ‎‏جمهوری چچن، یا در هر نقطۀ دیگر جهان، به طور قطع کفار و مشرکین‏‎ ‎‏حملات خود را علیه آن آغاز می کنند؛ این بخشی از مبارزه است.‏‎ ‎‏پیامبر(ص) که حبیب خدا و رسول او بود، 23 سال رنج کشید؛ ما که در‏‎ ‎


‎[[page 33]]‎‏مقابل او چیزی نیستیم و فقط عنوان مسلمانی داریم، چرا نباید رنج‏‎ ‎‏بکشیم؛ و چرا با مشکلات روبرو نشویم؟ آنچه ما باید بدانیم این است که‏‎ ‎‏در طول مبارزه خسته نشویم. یکی از چیزهایی که امام به عنوان میراث‏‎ ‎‏برای ما بر جای نهاده است، و بسیاری از برادران ذکر کردند ـ اجازه بدهید‏‎ ‎‏من هم تکرار کنم ـ شیوۀ زندگی ایشان است. حجت الاسلام سید حسن‏‎ ‎‏خمینی چندی قبل از قول همسر حضرت امام نقل می کرد که ایشان‏‎ ‎‏فرموده از زمانی که با حضرت امام ازدواج کرده اند، در همۀ این سالها‏‎ ‎‏حتی یک شب هم نماز شب ایشان ترک نشده؛ او یک مرد الهی به تمام‏‎ ‎‏معناست. او در این جهان مثل یک مسافر زندگی کرد و از مال دنیا چیزی‏‎ ‎‏نیندوخت. نکته ای به یادم آمد از حضرت نوح پیامبر(ع) که به مدت 950‏‎ ‎‏سال در این جهان زندگی کرد، او نکته ای بسیار قابل تامل بیان فرموده‏‎ ‎‏است بدین مضمون که: دنیا مثل اتاقی کوچک است که دو در دارد، از یک‏‎ ‎‏در آن وارد می شوی و از در دیگر خارج می گردی. او 950 سال در این‏‎ ‎‏جهان زیست و دنیا را فقط اتاقی کوچک با دو در دید؛ در حالی که بسیاری‏‎ ‎‏از ما این دنیا را مانند یک تونل طولانی و دراز می بینیم که پایانی ندارد،‏‎ ‎‏وقت بیدار شدن است؛ این تونل چقدر طولانی است؟ شصت سال؟‏‎ ‎‏هفتاد سال؟ هشتاد ـ نود سال؟ چقدر؟ عمر متوسط امروز حدود 65 الی‏‎ ‎‏70 سال است، بیشتر از آن را خودمان نمی خواهیم زنده باشیم؛ چون در‏‎ ‎‏آن سن با کمک اطرافیان و عزیزانمان زندگی می کنیم و سربار آنها هستیم.‏‎ ‎‏بنابر این، باید به کیفیت زندگی توجه کنیم؛ اینکه چگونه زندگی می کنیم،‏‎ ‎‏مهم است. ‏

‏     واقعاً، کیفیت زندگی امام بسیار بسیار ساده بود، او از خود مالی به جا‏‎ ‎‏نگذاشت، وقتی از دنیا رفت چیزی نداشت؛ اما آنچه برجای نهاد میراثی‏‎ ‎


‎[[page 34]]‎‏است که ما بحق می توانیم بدان افتخار کنیم. او رهبری دانا، توانمند،‏‎ ‎‏عادل، شجاع و متقی بود، و می خواهم بگویم که الحمدلله جانشین او،‏‎ ‎‏آیت الله سیدعلی خامنه ای نیز ـ که من چند بار موفق به زیارت وی شده ام ـ‏‎ ‎‏زندگی بسیار ساده ای دارد؛ و هیچ نشانی از مظاهر زندگی صاحبان قدرت‏‎ ‎‏در زندگی ایشان نمی بینی؛ وقتی دیدار دارد، همه می آیند در اتاق‏‎ ‎‏ساده ای، دور تا دور هم روی زمین می نشینند؛ رهبر هم می آید و روی‏‎ ‎‏زمین می نشیند. این تواضعی است که ما می خواهیم در رهبرانمان ببینیم؛‏‎ ‎‏و این درست مطابق با سنت پیامبر(ص) است. روایتی به این مضمون به‏‎ ‎‏یادم می آید که یک روز پیامبر(ص) روی زمین روی بوریا نشسته بود، عمر‏‎ ‎‏آمد و شروع کرد به شکوه کردن، و به حضرت پیامبر خطاب کرد که شما‏‎ ‎‏رسول خدا هستید، حاکمان فارس و روم در قصرهای آنچنانی زندگی‏‎ ‎‏می کنند و همه نوع راحتی و آسایش را دارند، در حالی که شما روی این‏‎ ‎‏بوریا می نشینید، اجازه دهید چیز مناسبتری برای شما فراهم کنیم که روی‏‎ ‎‏آن بنشینید. پیامبر(ص) پاسخ داد: ای عمر، تو می خواهی که من در‏‎ ‎‏آسایش این دنیا زندگی کنم و نعمَات الهی را در آخرت کنار بگذارم؟ این‏‎ ‎‏سنت پیامبر (ص) است. چه تعداد از رهبران ما در دنیا اینگونه زندگی‏‎ ‎‏می کنند؟ الحمدلله امام خمینی(س) اینگونه بود؛ الحمدلله رهبر جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی چنین است؛ و این ویژگی رهبرانی است که ما به دنبال آنها‏‎ ‎‏می گردیم. این پیامی است که می خواهیم به خواهران و برادران خود‏‎ ‎‏برسانیم. آنها که خود را مسلمان می دانند، ایمان آنها و درک آنها از اسلام‏‎ ‎‏به محک آزمایش گذاشته می شود. این الگویی است که امام برای ما‏‎ ‎‏برجای نهاد؛ و این نیاز ما برای رسیدن به آن نظم جهانی است که مد نظر‏‎ ‎‏ماست؛ و ان شاءالله در همین دورۀ زندگی ما به وقوع خواهد پیوست؛ و‏‎ ‎


‎[[page 35]]‎‏ان شاءالله که ما سهم خود را در پدید آوردن آن مهّم، انجام بدهیم.‏

‏     در خاتمه می خواهم از همۀ میهمانانی که از کشورهای مختلف برای‏‎ ‎‏شرکت در این برنامه تشریف آورده اند، از همۀ حاضران و نیز‏‎ ‎‏برگزارکنندگان کنفرانس در افریقای جنوبی، و شما برادران و خواهرانی که‏‎ ‎‏برگزاری این کنفرانس را با شرکت خود و با حمایتها و تشویقهای خود‏‎ ‎‏ممکن ساختید، سپاسگزاری کنم؛ و ان شاءالله در برپایی این کنفرانسها که‏‎ ‎‏در چند سال اخیر برگزار می شود و هدف آن شناخت بهتر از اسلام و پیاده‏‎ ‎‏کردن احکام آن در زندگی انسانهاست، موفق و موید باشید.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‏ ‏

‎ ‎

‎[[page 36]]‎

  • )) عنکبوت / 2.

انتهای پیام /*