فصل ششم : دوران اسارت و زندان

زندانی شدن حاج احمد آقا

کد : 126427 | تاریخ : 16/08/1395

‏همان روزها بود که ‏‏حاج سید احمد خمینی‏‏ در کرمانشاه دستگیر شده و به زندان قزل ‏‎ ‎‏قلعه در تهران انتقال داده شد. سپس ایشان را به بند ما آوردند. آقای منتظری، بی‌درنگ ‏‎ ‎‏برای من پیغام فرستاد، که از قول من جهت راهنمایی به حاج آقا احمد بگو، که در ‏‎ ‎‏بازجویی‌ها توجه و دقت داشته باشد. بی‌گمان حاج آقا احمد به این گونه مسائل وارد ‏‎ ‎‏بود، اما برخی ظرافت کاری‌ها را آقای منتظری به وسیله من به ایشان گوشزد کرد.‏

‏در بازجویی‌ها از حاج آقا احمد، درباره پدر ایشان پرسش‌هایی شد مثلاً آقای ‏‎ ‎‏خمینی با چه کسانی در ارتباط است؟ چه مواقعی افراد را دیده؟ و از این دست ‏‎ ‎‏مسائل. در هنگام بازجویی‌ها، حاج آقا احمد در تمام موارد اظهار بی‌اطلاعی می‌کرد. ‏‎ ‎‏ایشان بر این باور بود که حتی در جریان اتهام خودش هم نیست. فقط اتهامش این ‏‎ ‎‏است، که پسر آیت الله خمینی است. آن‌گاه بازجو خنده‌اش گرفته و گفته بود: مگر ‏‎ ‎‏جرمی از این بالاتر هم هست؟ چه گناهی سنگین‌تر از این‌که تو پسر خمینی هستی؟ ‏‎ ‎‏در واقع حاج احمد آقا جرمی مرتکب نشده بود و موضوع مهمی در کار نبود. حاج ‏‎ ‎‏سید احمد که به کمک آقای ‏‏قائمی‏‏، به طور قاچاق به عراق رفته، از طریق کرمانشاه به ‏‎ ‎‏ایران بازگشته بود.‏

‎[[page 263]]‎

انتهای پیام /*