فصل هشتم : طلوع فجر انقلاب

تشکیل کمیته استقبال

کد : 126498 | تاریخ : 16/08/1395

‏از همین رو کمیته استقبال از امام خمینی با نشست‌های گوناگون تشکیل شد تا آمادگی ‏‎ ‎‏کامل برای استقبال از رهبر انقلاب فراهم آید. افتخار حضور در آن نشست‌ها نصیب من ‏‎ ‎‏نیز شده بود. در کمیته استقبال، قرار بر این شد که غیر از خود مردم ـ که همه حافظ ‏‎ ‎‏جان حضرت امام خمینی هستند ـ پنجاه هزار نیرو انتخاب شود، تا مجری برنامه‌های ‏‎ ‎‏تعیین شده، کمیته یاد شده باشد، گفتنی است که سپس ده‌ها هزار نفر دیگر به این ‏‎ ‎‏جمعیت افزوده شد، در ضمن قرار شد که از هر منطقه تهران یک نفر به عنوان ‏‎ ‎‏سرپرست استقبال کنندگان از امام خمینی در کمیته نام‌نویسی کرده و کارتی برای او ‏‎ ‎‏صادر شود. آن گاه این فرد، که سرپرست گشته، نیرو‌هایی را انتخاب، ساماندهی و ‏‎ ‎‏فرماندهی نماید. از طرفی افراد زیر نظر او،‌ براساس برنامه‌ریزی کمیته عمل کنند. به ‏‎ ‎
‎[[page 394]]‎‏منظور مشارکت ملی در این روند مهم قرار شد، که از هر استان، دسته‌ای از افراد ‏‎ ‎‏شناخته شده و مورد اعتماد به تهران آمده، و در امور استقبال کنندگان کمک کنند،‌ مسیر ‏‎ ‎‏حرکت امام خمینی، از فرودگاه تا بهشت زهرا،‌ کیلومتر به کیلومتر تقسیم‌بندی شده و ‏‎ ‎‏هر کیلومتر تحت پوشش حفاظتی گروه ویژه‌ای از مردم بود.‏

‏خاطرم هست که از نزدیکی‌های پل بهشتی به طرف شهر ری، تا نزدیکی‌های ‏‎ ‎‏باقرآباد در مسیر بهشت زهرا، مربوط به استان اصفهان بود،‌ چندین هزار تن از نیرو‌های ‏‎ ‎‏شناخته ‌شده ـ که از بستگان من نیز در میان آنان بودند ـ‌ حفاظت و امنیت آن منطقه را ‏‎ ‎‏به عهده داشتند. در شهر ری از پل بهشتی، تا جاده شهید رجایی و همچنین فراتر از آن ‏‎ ‎‏منطقه، مربوط به من بود که مسئولیت آن را بر عهده داشتم. افزون بر مدیریت مراسم ‏‎ ‎‏استقبال در منطقه شهر ری، من گروهی از جوانان و افراد انقلابی را از گوشه و کنار ‏‎ ‎‏انتخاب کرده و برای آنان کارت شناسایی تهیه کردم، در این روند از دوستان خود در ‏‎ ‎‏شهر ری هم کمک گرفتم. ‏

‏یک سخنرانی در ‏‏مسجد فیروزآبادی‏‏، در حضور چندین هزار ـ که همه برای استقبال ‏‎ ‎‏از امام اعلام آمادگی کردند ـ انجام دادم، آن گاه کارت‌های شناسایی را که از کمیته ‏‎ ‎‏اصلی استقبال امام خمینی، ‌در مدرسه رفاه گرفته بودم، میان آنان ‌توزیع کردم. ‏

‏سخنرانی دیگر من در مسجد ابراهیم خلیل بود، از جوانان و انقلابیون درخواست ‏‎ ‎‏کردم که به منظور اعلام آمادگی برای استقبال از امام خمینی، به آن مسجد بیایند. در آن ‏‎ ‎‏جا جزئیات کار را برای آنان توضیح دادم، تا نظم را بر مراسم حاکم سازند. در مسجد ‏‎ ‎‏ابراهیم خلیل نیز چند هزار کارت به دسته‌ای از افراد مطمئن دادم، در آن مجلس گفتم ‏‎ ‎‏که آن کسان باید چند روزی در تلاش باشند، نشست دیگری نیز در ‏‏مسجد قائمیه‏‏ ـ ‏‎ ‎‏چهار راه خط آهن ـ برای همین منظور برگزار کردم.‏

‏شب دوازدهم بهمن 1357، به راستی یک شب تاریخی و به یادماندنی بود، صدای ‏‎ ‎‏تپش قلب‌های مردم ایران در آسمان طنین‌انداز بود، قرار شد که نمایندگان همه ‏‎ ‎‏گروه‌های اجتماعی ملت ایران در فرودگاه مهرآباد حضور داشته باشند، از این رو کمیته ‏‎ ‎
‎[[page 395]]‎‏استقبال، از هر گروهی چند تن را در نظر گرفته و برای آنان کارت ورودی به فرودگاه ‏‎ ‎‏و جایگاه مخصوصی را صادر کرد.‏

‏جالب است که حتی نمایندگان اقلیت‌های مذهبی: ‏‏یهودیان‏‏،‌ ‏‏مسیحیان‏‏ و ‏‏زرتشتیان‏‏ و ‏‎ ‎‏نیز گروهی از احزاب سیاسی در آن مراسم شکوهمند و خودجوش ملی،‌ افتخار حضور ‏‎ ‎‏پیدا کردند.‏

‏آن روزها، از شهر‌های گوناگون ایران، مردم به تهران آمده بودند، جمعیت ملت در ‏‎ ‎‏مراسم استقبال از امام، نزدیک به چهارده میلیون تخمین زده می‌شد. من به چند تن از ‏‎ ‎‏روحانیون شهر ری،‌ آقایان: ‏‏غیوری‏‏، ‏‏صدری‏‏ و ‏‏رفیعی‏‏ ـ امام جمعه ـ گفتم: اگر فردا از ‏‎ ‎‏شهر ری حرکت کنیم، نمی‌توانیم به هنگام خود را به فرودگاه برسانیم، از این رو ‏‎ ‎‏تصمیم گرفتیم که شب را در خانه آقای ‏‏نوراللهی‏‏ ـ امام جماعت یکی از محله‌های ‏‎ ‎‏نزدیک فرودگاه ـ بوده و روز بعد در مراسم حاضر شویم.‏

‏صبح وقتی وارد فرودگاه شدیم، دیدم که ‏‏مجاهدین خلق‏‏ ـ که سپس منافقین ‏‎ ‎‏شناسانده شدند ـ عکس‌های خودشان را در برخی مکان‌ها و ماشین‌های فرودگاه ‏‎ ‎‏مهر‌آباد نصب کرده‌اند، این اقدام آنان با اعتراض دوستان روبرو شد، در همین حال، ‏‎ ‎‏دیدم که آیت الله ‌هاشمی رفسنجانی از راه رسید. ایشان می‌خواست که پیاده بشود، ‏‎ ‎‏بی‌درنگ خود را به ایشان رسانده و گفتم: این آقایان عکس‌های خودشان را در جاهای ‏‎ ‎‏گوناگون نصب کرده‌اند. آقای ‌هاشمی گفتند: باید از همین اکنون جلوی آنان را گرفت ‏‎ ‎‏و نباید گذاشت که آنان وارد میدان گشته و از موقعیت سوء استفاده بکنند. من در ذهنم ‏‎ ‎‏بود که شاید برخورد با آنان، در آن فضای ویژه،‌ سبب اختلاف و درگیری بشود. از این ‏‎ ‎‏رو، از آقای ‌هاشمی پرسیدم: نظر آقای خمینی در این باره چیست؟ ایشان پاسخ داد: ‏‎ ‎‏نظر ایشان صددرصد همین است. بنابراین ما اقدام کردیم، پس از برخورد با آنان، به ‏‎ ‎‏اشتباه خود در تحلیل سیاسی آن اقدام پی ‌برده و نظرگاه شفاف و قاطع آیت الله‌ هاشمی رفسنجانی را تحسین کردم.‏

‏به هر حال امام خمینی با آن عظمت و شکوه ـ که منزلت معنوی و اجتماعی ‏‎ ‎
‎[[page 396]]‎‏معظم‌له می‌طلبید ـ وارد فرودگاه شدند. مراسم استقبال بی‌نظیر تاریخی از ایشان ‏‎ ‎‏صورت گرفت. آن گاه رهبر بزرگوار ملت انقلابی ایران، در میان انبوه میلیونی ‏‎ ‎‏جمعیت به سوی بهشت زهرا رفته و آن سخنرانی تاریخی را انجام دادند. یادم هست ‏‎ ‎‏که آن روز تلویزیون ملی ایران، برنامه‌ ورود امام خمینی را به گونه زنده و مستقیم ‏‎ ‎‏پخش می‌کرد.‏

‏ناگهان برنامه سخنرانی قطع شد،‌ مردم احتمال دادند که سوء قصدی به جان امام ‏‎ ‎‏شده است، برخی از شدت اندوه تلویزیون‌ها را در خانه شکسته بودند، در بسیاری از ‏‎ ‎‏شهر‌ها مردم به خیابان‌ها ریخته و بر ضد بختیار شعار داده بودند، امام خمینی پس از ‏‎ ‎‏سخنرانی در بهشت زهرا، به ‏‏مدرسه رفاه‏‏ تشریف برده و در آن جا مستقر شدند.‏

‎[[page 397]]‎

انتهای پیام /*