فصل هشتم : طلوع فجر انقلاب

خاطراتی از مدرسه رفاه

کد : 126500 | تاریخ : 16/08/1395

‏حضرت امام پس از آن برای اقامت، مدرسه رفاه را مناسب دانسته و به آن جا رفتند. ‏‎ ‎‏شبی که آقای محمد تقی فلسفی به آن مدرسه تشریف آورده بودند، امام به ایشان ‏‎ ‎‏فرمودند که سخنرانی کنند. آقای فلسفی چند سال بود که ممنوع المنبر بوده و سخنرانی نداشت،‌ بدین سان پس از چند سال دوری از مجلس و منبر، به دستور امام و در حضور ایشان سخنرانی کردند که بسیار جالب بود.‏


‎[[page 399]]‎‏من و محمد منتظری در مدرسه رفاه فعالیت می‌کردیم. برای ورود به آن مدرسه ‏‎ ‎‏کارت شناسایی تنظیم شده بود. فقط کسانی که دارای این کارت بودند، می‌توانستند به ‏‎ ‎‏آن جا وارد شوند،‌ محمد منتظری، هر روز کارهای مربوط به کمیته شهر ری را انجام ‏‎ ‎‏داده و هنگام ظهر به مدرسه رفاه برگشته و با هم ناهار می‌خوردیم،‌ غذای ما عبارت بود ‏‎ ‎‏از عدس داغ،‌ یا آبگوشت، بیشتر اوقات خوراک‌مان،‌ یک تکه نان سنگک و پنیر و گردو ‏‎ ‎‏بود. گفتنی است که غذای امام و همسرشان نیز همین چیز‌ها بود. ما از خوردن غذای ‏‎ ‎‏ساده مدرسه رفاه سیر نمی‌شدیم، به همین دلیل، گاه بیرون از مدرسه می‌رفته و چند ‏‎ ‎‏سیخ کباب می‌خوردیم.‏

‏روزی همراه چند تن به مرکز تعلیمات نظامی شهر ری رفتیم، تا اموال آن جا به ‏‎ ‎‏غارت نرود. چند سرباز با اسلحه‌های خود به محاصره مردم در آمده بودند، سرانجام ‏‎ ‎‏آنان را به اقامتگاه امام برده و آنان در آن جا اسلحه‌های خود را تحویل دادند.‏

‏در آن ایام،‌ بسیاری از مهره‌‌های سیاسی حکومت ـ که هنوز در ایران مانده بودند ـ‌ ‏‎ ‎‏دستگیر شدند. چون احتمال می‌‌‌رفت که آنان به انقلاب ضربه بزنند، به سرعت اعدام ‏‎ ‎‏شدند. بختیار توانست از کشور خارج شود، آن اعدام‌ها از سوی دادگاه انقلاب صورت ‏‎ ‎‏گرفت، که مسئول آن، آقای صادق خلخالی بود. این حرکت انعکاس چشم‌گیری در ‏‎ ‎‏رادیو‌های خارجی داشت. امام فرمودند: «ما در حق این‌هایی که اعدام کردیم، خدمت ‏‎ ‎‏کردیم، هر چه بیشتر می‌ماندند گناه‌شان سنگین‌تر می‌شد، ‌ما گناه‌شان را کم کردیم». ‏‎ ‎‏وقتی دولت موقت تشکیل شد کسانی مانند محمد منتظری نارضایتی‌هایی داشتند. از ‏‎ ‎‏همین رو او گروهی به نام «‏‏نهضت‌های آزادی بخش‏‏» تشکیل داده و در کشور‌های ‏‎ ‎‏اسلامی، از جمله: لیبی، الجزایر و فلسطین به فعالیت پرداخت. ایشان معتقد بود، که ‏‎ ‎‏نهضت آزادی در خط مستقیم امام و مبارزه نیست، از طرفی او نگاه خوبی هم نسبت به ‏‎ ‎‏مهندس بازرگان‏‏ نداشت.‏

‏محمد منتظری در 21 خرداد، به همراه گروه زیادی که از پیروان او بودند، به ‏‎ ‎‏فرودگاه رفتند تا به لیبی سفر کنند، آنان می‌گفتند که ‏‏معمر قذافی‏‏ از آنان برای شرکت ‏‎ ‎
‎[[page 400]]‎‏در جشن برچیده شدن پایگاه‌های آمریکایی دعوت کرده و رفتن‌شان هیچ ربطی به ‏‎ ‎‏مساله ‏‏امام موسی صدر‏‏ ندارد. دولت موقت از خروج آن دسته، از کشور پیش‌گیری ‏‎ ‎‏کرد، از همین رو آنان در فرودگاه مهرآباد تحصن کرده و نماز ظهر را به جماعت ‏‎ ‎‏برگزار کردند، پس از چند روز این تحصن بی‌نتیجه پایان یافت.‏

‎[[page 401]]‎

انتهای پیام /*