مجله کودک 498 صفحه 33

کد : 126565 | تاریخ : 19/06/1390

روزی روزگاری پادشاهی بود قد بلند و رشید. قوی هیکل و زیبا. او سه پسر داشت و یک دختر. دو پسر و دخترش قد بلند و زیبا بودند. ولی یکی از پسرها قد کوتاه و زشت بود. از همان کوچکی برادرها مسخرهاش میکردند و سر به سرش میگذاشتند. خواهرش همیشه با آن دو برادر دعوا میکرد واز برادر قد کوتاهش حمایت میکرد. چرا که او خیلی مهربان و خوش اخلاق بود. ولی پدر، یعنی پادشاه اینطور نبود. برای او صورت و قد و هیکل خیلی مهم بود. او، پسرهای قد بلندش را بیشتر دوست داشت. همیشه آنها را همراه خودش به این طرف و آن طرف میبرد. ولی به پسر قد کوتاه اعتنایی نمیکرد. شاهزاده کوتاه قد به روایت: مژگان شیخی حواصیل حواصیل پرندهای است که به راسته لکلکها تعلق دارد. لکلکها و حواصیلها همانندی زیادی دارند. هردوی آنها پرندگانی بلند قامت با پاهایی بلند هستند. البته حواصیلها زندگی در دریاچهها را بیشتر ترجیح میدهند.

[[page 33]]

انتهای پیام /*