مجله کودک 501 صفحه 14

کد : 126629 | تاریخ : 09/07/1390

ه کار میکنم و بعد از تمام کردن آن به سراغ تصویر بعدی میروم. در جواب سؤالتان باید بگویم که در بیشتر مواقع در همان لحظه خواندن داستان، حسی که لازم دارم را از قصه میگیرم و خود داستان راه را برای من مشخص میکند. اما اگر در مواردی حسی که میخواهم را نتوانم از قصه بگیرم، بله ممکن است یک سردرگمی در من به وجود بیاید. به عنوان مثال میتوانم به قصهای اشاره کنم که تصویرسازی آن بیشتر از یک سال برایم طول کشید. ارتباط لازم با آن قصه را نمیتوانستم برقرار کنم. اما بعد از گذشت این مدت در یک سری از اتودهایی که میزدم تصاویری به وجود آمد که پایه تصویرسازی آن قصه بود. Õ تا به حال مادرتان در کارهای شما دست برده است؟ هرگز. نه در مورد من بلکه در مورد بقیه شاگردانش هم چنین اخلاقی نداشته است و تمام سعیاش این بوده که ذهن خود آنها را باز کند. البته ما با هم بسیار درباره کارهایم صحبت میکنیم و او نظراتش را در مورد آنها میگوید. اگر کارم ایرادهایی داشته باشد آنها را به من گوشزد میکند. مثلاً ممکن است از ترکیببندی یکی از تصویرهایم ایراد بگیرد و یا مثلاً بگوید این رنگی که در اینجا استفاده کردهای مناسب نیست و چشم را میزند. Õ پیش آمده ایرادی بگیرند و شما همچنان بر کاری که انجام دادهاید پافشاری کنید؟ این هم پیش آمده است. البته در طی بحث و بررسیهایی که انجام میدهیم خیلی وقتها او مرا در خیلی از موارد متقاعد کرده است، اما خب گاهی هم پیش آمده که من او را متقاعد کردهام. Õ درآمد؟ رویش حساب زیادی نمیتوانید باز کنید. اگر این کار را خیلی دوست دارید باید روی علاقهتان به این رشته کار کنید و چشمداشت مالی به آن نداشته باشید. به شخصه دوست دارم با کودکان ارتباط داشته باشم و برایم خیلی مهم است که بتوانم کاری برای آنها انجام دهم. همین که میبینم کودکی کتابی به دست دارد و مشغول خواندن و نگاه کردن به آن است و تصویرهایی را میبینید که من آنها را کشیدهام برایم کافی است. یک خاطره برایتان بگویم که برای خود من خاطره خیلی قشنگی است. جایی بودم و دختر بچهای کنارم نشسته بود و شروع کرده بود به نشان دادن کتابی که به همراه خود داشت. با عشق خاصی آن را ورق میزد و داستانش را برایم تعریف میکرد و دانه به دانه تصویرهایش را برایم توضیح میداد. خب، همین برای من کافیست. «والتر رالی» دزد دیگری بود که به فرمان جیمز اول پادشاه انگلستان گردن زده شد! جرم او این بود که دو کشتی را دزدیده بود که هر دو خالی از طلا و جواهرات بودند!

[[page 14]]

انتهای پیام /*