مجله کودک 502 صفحه 14

کد : 126673 | تاریخ : 16/07/1390

کلی از مجلات و روزنامهها را ریخت و پاش میکنند و من مجبور میشوم دوباره همه آنها مرتب کنم. Õ پیش آمده کسی مجلهای را بخرد، بعد آن را پس بیاورد؟ بله، مثلاً اینکه کسی به سفارش شخص دیگری مجلهای خریده اما بعداً آمده و گفته که گویا مجله را اشتباهی خریدهام. Õ خودتان مجلهها و روزنامهها را از کجا میخرید؟ با نشریاتی که به فروش نمیرود و روی دستتان میماند چه میکنید؟ شرکتهایی هستند که کارشان توزیع نشریات است. نشریات را آنها برای ما میآورند و در زمان مشخصی هم میآیند و هر چه فروش نرفته باشد را جمع کرده و هر چه که به فروش رفته باشد مبلغاش را با ما حساب میکنند. Õ اینجا که دکه خیلی چیزها فروشی است چرا به آن دکه روزنامهفروشی گفته میشود؟ در چنین دکههایی و در کنار نشریات، محصولاتی مانند بیسکویت، آدامس، شکلات، کارت اینترنت و شارژ تلفن هم فروخته میشود، اما شاید قبلاً در دکهها فقط نشریات فروخته میشدهاند. Õ چه تعداد از مشتریهای شما کودکان هستند؟ زیاد، خصوصاً از ماه مهر به بعد که مدارس باز میشوند. Õ به آنها نسیه هم میدهید؟ بله، خیلی پیش آمده که چیزی از دکه من خواستهاند و پولشان کم بوده و گفتهاند فردا پولش را میآورند. اینجور حسابها هم که یادم نمیماند چون هر روزه با تعداد مشتریهای زیادی روبرو هستم اما چیزی که یاد دارم این است که تابهحال دل هیچ کودکی که چیزی از دکه من خواسته است را نشکستهام. Õ خودت هم مشترک مجلهای هستی؟ نه. دور و برم پر از نشریات گوناگون است و هر وقت دوست داشته باشم میتوانم هر کدامشان را که میخواهم بخوانم. Õ در طول این همه سال کار کردن در دکه. پیش آمده یکی از مجلات را برای خودت برداری و نگه داری؟ نه نشده. Õ همیشه مجلاتی را فروختهای که مطالب و عکس دیگران در آنها بوده است، دوست داری عکس خودت در یکی از آنها چاپ شود؟ اگر گفتوگو با شما در نشریه دوست چاپ شود آن شماره مجله دوست را هم نمیخری؟ معلوم است که میخرم، سه چهار تا نسخه از آن را میخرم. ستاره از مرد مسافر هم ناامید شد و به راهش ادامه داد پس از گذشت مدت زمانی به شهری رسید که در آن خانههای بلند و کوتاه درکنار هم بنا شده بود و مردم بسیاری در آن زندگی میکردند ولی انگار هیچکدام متوجه نبودن ماه نشده بودند!

[[page 14]]

انتهای پیام /*