مجله کودک 508 صفحه 27

کد : 126992 | تاریخ : 28/08/1390

تنها همین و پس از این هم دیگر گلایه نخواهم کرد در پای نمرهی ناچیزی هر روز گریه نخواهم کرد  نفرین به من که در این مدت حرفی نمیزد و راضی بود اینطور بود که ورزش هم وقف علوم و ریاضی بود  حالا هرآنچه نمیدانم با یک نگاه پر از شک شد هرچه کتاب به دستم بود، یک دفعه قایق و موشک شد  باید دوباره خودم باشم باید به آینه برگردم دیگر همیشه خداحافظ! دیگر برای چه برگردم؟! شرم سرش را پایین انداخت و حرفی نزد. مار سیاه گفت: «باشد، قهر نکن! فقط به من بگو اگر تعبیر خواب پادشاه را به تو بگویم، سهم من چهقدر است؟» مرد جواب

[[page 27]]

انتهای پیام /*