غزل

میگساران

کد : 127106 | تاریخ : 17/06/1395

 

میگُساران

عاشقان روی او را خانه و کاشانه نیست

مُرغ بال و پر شِکسته فکر باغ و لانه نیست

گر اسیر روی اویی نیست شو پروانه شو  پای بَند ملک هستی در خور پَروانه نیست

می گساران را دل از عالم بُریدن شیوه است  آنکه رنگ و بوی دارد لایق میخانه نیست

راه علم و عقل با دیوانگی از هم جُداست  بستۀ این دانه ها و این دامهٰا دیوانه نیست

مَست شو دیوانه شو از خویشتن بیگانه شو

آشنا با دوست راهش غیر این بیگانه نیست

 

[[page 72]]

انتهای پیام /*