غزل

روز وصل

کد : 127151 | تاریخ : 17/06/1395

 

روز وصل

غم مخور ایّام هجران رو بپایان میرود

این خماری از سَر ما می گُساران میرود

پرده را از روی ماه خویش بالا میزند  غمزه را سَر میدهد غم از دل و جان میرود

بلبُل اندر شاخسار گُل هُویدا میشود  زاغ با صَد شرمسٰاری از گُلِستان میرود

محفِل از نور رُخ او نورافشان میشود  هرچه غیر از ذکر یار از یاد رِندان میرود

اَبرها از نور خورشید رخش پنهان شوند  پَرده از رُخسار آن سَرو خرامان میرود

وَعدۀ دیدار نزدیک است یاران مُژده باد

روز وصلش میرسد ایّام هجران میرود

 

انا لله و انا الیه راجعون

‏این صفحه فقط ده ساعت مانده به پیوستن روح مقدّس حضرت امام خمینی‏‎ ‎‏ به ملکوت اعلیٰ، بدست این حقیر «قلم شکسته» تحریر شد.‏

خردادماه 1368 – جلیل رسولی

 

[[page 111]]

انتهای پیام /*