مجله کودک 515 صفحه 8

کد : 127606 | تاریخ : 17/10/1390

قصّه­های زندگی امام خمینی فریده؛ تلفن بزن! خانم فریده مصطفوی، دختر امام، نقل میکند: من در شهر قم زندگی میکردم. هرچند وقت یک بار برای دیدن امام به تهران میآمدم. موقع رفتن، برای خداحافظی که پیش امام میرفتم، به من سفارش میکرد: «فریده! همین که به قم رسیدی، تلفن کن!» و من میگفتم: «چشم!» این سفارش همیشگی آقا بود و من هم توجه داشتم که حتماً آن را انجام بدهم. چون میدانستم پدرم منتظر تلفن من است و اگر زنگ نزنم یا دیر کنم، ناراحت میشود. چیزی که برایم خیلی جالب بود، این بود که بیشتر وقتها، آقا بعد از سفارش به تلفن کردن، - ای موش بیادب! مرا از خواب پراندی! برای این کار باید تنبیه شوی. الان میخورمت! موش بیچاره، با ترس و لرز گفت:

[[page 8]]

انتهای پیام /*