مجله کودک 517 صفحه 26

کد : 127711 | تاریخ : 01/11/1390

افسانه شعباننژاد ضامنِ‏آهو کاش من یک بچه آهو میشدم میدویدم روز و شب در دشتها توی کوه و دشت و صحرا روز و شب میدویدم تا که میدیدم تو را  کاش روزی مینشستی پیش من میکشیدی دست خود را بر سرم شاد میکردی مرا با خندهات دوست بودی با من و با خواهرم  کوچولو فریاد زد: - پسرم! تو نه تنها کور هستی، بلکه من میترسم حس بویاییات را هم از دست داده باشی! آخر چهطور دانههای بلوط را با سنگریزه اشتباه میگیری؟!

[[page 26]]

انتهای پیام /*