
شود. سیب گرم شد. خیالش راحت شد. دیگر نترسید و خیلی زود به خواب رفت. درخت کاج احساس خوبی داشت. تا صبح او را بویید و بوسید. به آرزویش رسیده بود. حالا مادر بود و یک سیب ناز کوچولو داشت.
صبح خیلی زود کاج با سروصدای سیبها از خواب بیدار شد. باغبان آمده بود تا میوههای درختان را بچیند. سیبها خوشحال بودند و درخت سیب به آنها سفارش میکرد که مراقب خودشان باشند.
[[page 7]]
انتهای پیام /*