
نان خامهای بیشتر دوست دارم !
اولین دوستم مادرم بود.
* بهترین دوست؟
سعی میکنم از دوستان خدا باشم، چون بهترین دوست، خود خودش است.
* خاطرۀ اولین روزی که به مدرسه رفتید.
موزائیکها به شکل ترسناکی برق میزدند و راهروها زیادی دراز بودند و صداها بیش از اندازه در فضاهای خالی میپیچیدند. اما کم کم
همه چیز درست شد. من روز اول مدرسه گریه نکردم. تازه تمام
سوراخ سمبههای مدرسه را هم گشتم.
* آرزویی که در دوران کودکی داشتید؟
هر ثانیه کودکی هزار تا آرزو با خودش دارد. آرزوی اینکه آن توپ مال من باشد، آرزوی اینکه بتوانم به پرهای آن قناری دست بزنم، آرزوی اینکه امشب روی پشت بام بخوابیم، آرزوی اینکه امشب مهمانها در خانۀ ما بخوابند، آرزوی اینکه زنگ تفریح زودتر
بخورد، آرزوی اینکه دفتر مشق زودتر تمام شود و بوی
دفتر نو از راه برسد و خیلی آرزوهای دیگر.
* دوست دارید در آینده فرزندتان دختر باشد یا پسر. چرا؟
چون نمیتوانم راستش را بگویم؛ به این سؤال جواب نمیدهم!
* بهترین کار دنیا چیست؟
بهترین کار دنیا این است که آدم دنبال بهترینها نگردد! هر کاری در جای خودش خوب است.
[[page 21]]
انتهای پیام /*