
اسم این صفحه «دیدار دوست» است. خیلی از دوستان هستند که دیدار با آنها یا نشدنی است و
یا خیلی سخت. مثلاً دوستی که در جایی دور زندگی میکند و یا دوستی که زمانی پیش از ما زندگی
میکرده و دیگر بین ما نیست.
خیلی وقتها برای دیدار دوست میشود سری به آثاری زد که از آن دوست به جا مانده و خاطراتی
که از خود به یادگار گذاشته. نوشتهها، خدمات، تاریخچه زندگی و... و اما دیدار دوست این شماره یک
مصاحبۀ خیالی است با آقای امیرکبیر.
دیدار با میرزا محمد تقیحان امیر کبیر
امیرکبیر زنده است !
میشود خودتان را معرفی کنید.
من میرزا محمد تقیخان امیر کبیر هستم.
عجب اسم باعظمتی!
در زمان زندگی من، به شیوهای افراد را نامگذاری
میکردند که در زمان شما منسوخ شده. به همین دلیل اسم
من برای شما عجیب و غریب به نظر میآید. شما مرا امیرکبیر
صدا بزنید.
من گزارشگر مجله دوست هستم این مجله
به صورت هفتگی برای بچهها منتشر میشود. اگر
شما سردبیر این مجله بودید چه مطالبی در این
مجله جای میدادید؟
خیلی از این مسأله خوشحالم که تلاشهایی که آن
زمان شروع کردم، بالاخره به بار رسید. آن مـوقع که من «وقایع ااتفاقیه»
اولین نشریه را در ایران راهاندازی کردم خیلیها مرا مسخره
میکردند و خیلیها هم در کارم موش میدواندند. حالا
میشنوم که کودکان ایران هم برای خود نشریه دارند. شنیدن
چنین خبرهایی یعنی امیرکبیر هنوز زنده است.
نَگفتید اگر سردبیر این نشریه بودید برای
بچهها چه مینوشتید؟
برای کودکان باید تاریخ را تعریف کرد. تاریخ یعنی
استفاده از تجربۀ گذشتگان.
در زمانۀ ما آن قدر جذابیتهای مختلف به
وجود آمده که دیگر تاریخ ممکن است کمتر برای
بچهها جذابیت وجود داشته باشد.
این طور نیست. تدریس تاریخ به معنی این نیست که
از علوم روز غافل بمانیم. هر نسلی باید به علوم دوران خود
مسلط باشد. باید بدانید که چطور از جذابیتهایی که در دوران
شما وجود دارد برای آموزش تاریخ و دانش روز استفاده کنید.
از خاطراتتان برایمان بگویید. بهترین
خاطرهای که دارید چیست؟
من به دلیل موقعیتم، در جریان بسیاری از اتفاقات پشت
پرده بودم و شاید هم خیلی از خیانتها،که تاجایی که میتوانستم
جلویشان را گرفتم و آخر هم در همین راه جانم رااز دست دادم.
ولی اینها معمولاً خاطرات بدی بودند. بهترین لحظۀ
مجلات دوست کودکانمجله کودک 16صفحه 22