مجله کودک 248 صفحه 3

لطیفه آب نه نوشابه روزی پسری با دوچرخه­اش به درخت می­خورد و بیهوش می­شود. مردم دور او حلقه می­زنند. یک نفر فریاد می­زند: زود باشید آب بیاورید. پسر چشمش را باز کرد و گفت: آب نه، لطفاً نوشابه بیاورید! آدامس و اعدام مامور اعدام: آخرین تقاضای شما قبل از اعدام چیست؟ محکوم:یک آدامس بدهید. هروقت تمام شد اعدامم کنید! بهاره کنجکاو فرد 14 ساله از تهران فریده و علی جهانگیر / از کاشان اهمیت عسل عسل به عنوان یک منبع غذایی کامل،نقش مهمی در حفظ سلامتی انسان ایفا می­کند. مصرف روزانه­ی عسل ضامن سلامتی خواهد بود. پس از مصرف، عسل به سرعت جذب بدن می­شود و ایجاد انرژی می­نماید. از عسل می­توان جهت پانسمان سوختگی­ها استفاده نمود، از عسل می­توان جهت جلوگیری از خونریزی استفاده نمود و خیلی سریع­تر از سایر داروها زخم را ترمیم می­کند. عسل برای کم­خونی،تقویت قلب، عفونت،زخم معده، گرفتگی عضلات بسیار مفید می­باشد. پانته­آ آریایی­پژوه از تهران زینب سلامی/ 11 ساله/ از تهران تلاش و کوشش در شهری که محله­های قدیمی داشت دو تا بچه بودند که دوست صمیمی یکدیگر بودند. اسم یکی محمد و دیگری جواد بود. جواد در فوتبال خیلی ماهر بود اما محمد فوتبالش خیلی خوب نبود، و هرچه قدر هم با جواد بازی می­کرد شکست می­خورد. محمد خیلی تمرین کرد. چند هفته گذشت تا این که یک روز محمد حوصله­اش سر رفت و خواست کمی فوتبال بازی کند،بنابراین به سراغ جواد رفت و به او گفت تا بیاید با او کمی فوتبال بازی کند، ولی جواد او را مسخره کرد و گفت که تو فوتبال بلد نیستی،من از تو می­برم. محمد این دفعه ناامید نشد و شروع به بازی کرد. در نیمه­ی اول هیچ کدام گل نزدند ولی در نیمه دوم محمد دو گل به جواد زد و به همین ترتیب بازی تمام شد. محمد خیلی خوش­حال بود که توانسته بود موفق شود. او تصمیم گرفت که با سعی و تلاش و امید به کارهایش ادامه دهد. جواد نیز چون مغرور شده بود، خیلی خجالت کشید. او یاد گرفت از این به بعد کسی را مسخره نکند. حامد زارعی از قم خلاصه­ی هفته­ی گذشته: دیدید و خواندید که جیمی نابغه یا جیمی نوترون،چگونه خود و دوستانش را به پارک بازی مورد علاقه­اش رساند. هنگامی که او و دوستانش در خانه­هایشان نبودند،موجودات فضایی ناشناس،پدران و مادران شهر را با سفینه­های خود بردند. ابتدا بچه­ها از نبودن والدین خود خوشحال شدند،اما رفته رفته، ناراحتی و نگرانی جای خود را به شادی و آرامش داد و اینک ادامه­ی ماجرا...