مینشیند در کنار کفتری در خودم یک لحظه کفتر میشوم میپرم مانند او در آسمان در میان ابرها تر میشوم ابرها را مینویسم در خودم ناگهان یک قطره باران میشوم میچکم آهسته روی پشت بام مژدهای از نو بهاران میشوم