مجله کودک 366 صفحه 8

محمدعلی دهقانی قسمت آخر عاقبت حیله­گر صبح روز بعد، وقتی خورشید جهانتاب، همه جا را روشن کرد، قاضی دادگاه، همراه با زیرک، خوشدل و چند نفر خدمتکار و مأمورِ دادگاه به نزدیک درخت کهنسال آمدند. عدّهای از مردم شهر هم پشت سر آنها آمدند تا از نزدیک شاهد این صحنۀ عجیب باشند. وقتی همه در جای خود ایستادند، قاضی رو به درخت کرد و با صدای بلند داستان دو شریک و شکایت زیرک از خوشدل را برای درخت شرح داد و درآخر گفت: «ای درخت! تو تنها شاهد این ماجرا بودهای و ما الآن از تو میخواهیم که با راستی و صداقت در این باره شهادت بدهی، تا حقیقت روشن شود!» چشمهای همه با تعجّب و کنجکاوی به درخت دوخته شد و مردم برای شنیدن صدا، نفسها را در سینه حبس کردند. در این وقت صدایی از میان درخت بلند شد که میگفت: «ای قاضی محترم! من شاهد همه چیز بودهام و حالا به راستی شهادت میدهم که حقّ با زیرک است. شریک بد جنس و خائن او خوشدل، کیسۀ سکّهها را دزدیده و به دوست خود خیانت کرده است!» حمل زغالسنگ ؛ وظیفه اصلی و اولیه در قطار این یکی از حملکنندههای زغالسنگ در قطار است که برخلاف انواع دیگر، طوری ساخته شده بود که به طور خودکار بارگیری میکرد و از زغالسنگ پر میشد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 366صفحه 8