
فیجی: ما هم یک روزی شبیه به این در ژاپن داریم.
اما اسم آن روز بزرگسالان است که ترجمة آن به ژاپنی
میشود «سی جین نوهی.»
آپیکو: در جشن «سی جین نوهی» شما چه کارهایی میکنید؟
فیجی: در این روز همه کسانی که از 20 سال بزرگترند به
خیابانها میآیند و جشن میگیرند. همه لباس سنتی ژاپن یعنی
کیمونو را میپوشند. البته مردها دیگر کمتر از کیونو استفاده میکنند
بیشتر کت و شلوار میپوشند. پارسال من و مادرم در این جشن شرکت کردیم. در آن
جشن من کیونو پوشیده بودم. سالها قبل مادربزرگم هم با ما بود. اما حالا ...
نغمه: چی شده؟
فیجی: مادر و پدرم او را به یک خانة سالمندان بردند.
کریستوفر: خیلی غمانگیز است. مادربزرگ من هم همینطور است. من هر هفته به
دیدنش میروم. دوست داشتم که او با ما باشد.
فیجی: وقتی مادربزرگم داشت میرفت، من را محکم بغل کرد. دلم خیلی گرفت.
او عاشق نوههایش است ....
نغمه: چطور است که برای روز سالمندان به دیدنشان بروید؟
فیجی: از این بهتر نمیشود! فکر خیلی خوبی است!
رولد: من و مادرم قرار است به دیدن افراد پیر محلهمان برویم. هر سال از
طرف شورای محله عدهای برای ملاقات با افراد پیر محله انتخاب میشوند،
ما برای آنها گل و غذا و هدیه میبریم ....
آپیکو: رئیس جمهور کشور من هم پارسال از یک خانة سالمندان بازدید
کرد. در تانزانیا، مردم به صورت اجباری باید مقداری از حقوقشان را به
سالمندان بدهند.
کریستوفر: چه خوب ... این طوری آنها راحت زندگی میکنند ....
نغمه: بله .... پدربزرگها و مادربزرگها خیلی با تجربهاند. همیشه باید
به آنها احترام گذاشت.
فیجی: میخواهم برای مادربزرگم یک کارت تبریک بفرستم. کاش
پدر راضی شود که مرا به دیدنش ببرد.
رولد: امیدوارم امسال در «سی جین نوهی» مادربزرگت همراهت
باشد ...
سهشنبه 9 مهر روز جهانی سالمندان است. امیدوارم در
این روز همه ما فرصت داشته باشیم تا به پدربزرگها و
مادربزرگهای عزیزمان بیشتر فکر کنیم و قدرشان را بیشتر
بدانیم.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 52صفحه 31