مجله کودک 77 صفحه 7

دوست داشته باشم بخرم و یا آنها را پس­انداز کنم.» از یاسمن می­پرسم: «به غیر از جمع کردن عیدی، دیگر چه کارهایی در میهمانی­های نوروزی انجام می­دهی؟» - «با بچّه­های هم سنّ و سالم بازی می­کنم. خیلی موقع­ها از آنها در مرور درسها و انجام تکلیفهای نوروزی هم کمک می­گیرم. به غیر ازاین کارها وقتی میهمان به خانه­مان می­آید در کارهای خانه و پذیرایی از میهمانان هم به مادرم کمک می­کنم.» از یاسمن می­خواهم بگوید که بعد از سال تحویل یا موقع تحویل سال با پدر و مادر اوّل به دیدار چه کسی می­روند؟ یاسمن کمی فکر می­کند و بعد رو به مادرش می­پرسد: «مامان، ما معمولاً اوّل کجا می­رویم؟» خانم نوروزی مادر یاسمن می­گوید: «از شما چه پنهان، عموی یاسمن هشت سال قبل از به دنیا آمدن او در سالهای جنگ، به شهادت رسیده است. معمولاً اولین دیدار نوروزی ما به حضور در گلزار شهدا و قرائت فاتحه برای عموی یاسمن و بقیه شهدا اختصاص دارد.» آقای نوروزی پدر یاسمن ادامه می­دهد: «از آنجا که پدر و مادر من یعنی پدربزرگ و مادربزرگ یاسمن با ما زندگی می­کنند، بیشتر فامیل به احترام آنها که پدر و مادر یک شهید هستند، روز اوّل عید به خانۀ ما می­آیند و سالی نیست که اولین روز عید، خانۀ ما پر از میهمان نباشد.» یاسمن می­گوید: «تازه ما هر سال روز اوّل سال، ناهار سبزی­پلو ماهی داریم. همۀ میهمانهای ماهم سبزی­پلوماهی را خیلی دوست دارند. چون بعد از خوردن ناهار همه می­گویند: ممنون خیلی خوشمزه بود!» با شنیدن این جمله، پدر و مادر یاسمن نمی­توانند جلوی خنده­شان را بگیرند و بعد هر دو یاسمن را می­بوسند. «دوست فرا رسیدن عید نوروز را به همۀ شما تبری می­گوید» علی اکبر لقمانی ده ساله است، او می­گوید: «به نظر من دید و بازدیدهای نوروز از شیرین­ترین کارهای مخصوص آغاز سال به حساب می­آید، چرا که همه آمدن میهمان یا به میهمانی رفتن را دوست دارند. تازه، تعطیلات نوروزی این فرصت را به ما می­دهد که به سراغ آن دسته از دوستان و اقوامی هم که در روزهای عادّی سال کمتر آنها را می­بینیم، برویم و دیداری تازه کنیم.» از علی اکبر می­پرسم: «معمولاًبعدازتحویل سال اوّل به دیدار چه کسی می­روید؟» «تا آنجا که من به خاطر دارم،ما هر سال موقع سال تحویل به خانۀ پدربزرگ و مادربزرگ رفته­ایم و سال جدید را پیش آنها آغاز کردیم. و به این ترتیب، دیدار پدربزرگ و مادربزرگ همیشه اولین دید و بازدید سال جدید برای ما به حساب می­آید.» با یاسمن نوروزی که به همراه پدر و مادرش برای خریدن میوه و شیرینی به بازار آمده­اند، در یک مغازه شیرینی فروشی آشنا می­شوم. یاسمن هشت ساله است و در کلاس دوّم دبستان درس می­خواند. او می­گوید: «روزهای عید، ما بیشتر یا به مهمانی می­رویم یا مهمان به خانۀ ما می­آید، امّا برای من میهمانی رفتن یا میهمان آمدن هیچ فرقی ندارد و هر دو را به هر کار دیگری حتّی رفتن به مسافرت ترجیح می­دهم.» -چرا؟ -«چون در هر دو صورت من عیدی می­گیرم! هر سال هم با جمع کردن پولهای عیدی می­توانم هر چیزی را که

مجلات دوست کودکانمجله کودک 77صفحه 7