
بعد از سلام و احوالپرسی گفت : « من تنهام ، حوصله ام سررفته اگه من باتو دوست بشم وقتی حوصله ام سربره تو چه کارمی کنی ؟ » سنجاب اروپایی گفت : « من می برمت رستوران های قشنگ غذا بخوریم ، ساختمانهای بلند رو تماشا کنیم نمی ذارم حوصله ات سر بره » ! خاله سوسکه گفت : « رستوران های قشنگ ، نه من اینجا هرچقدر غذا بخوام هست ، ساختمان های بلند نه من سرم گیج می ره ، من با تودوست نمی شم » و ازسایت سنجاب اروپایی هم بیرون آمد . بعد خاله سوسکه رفت تو سایت موش آسیایی و بعدازسلام و احوالپرسی گفت : « من تنهام ، حوصله ام سر رفته اگه من باتو دوست بشم اگه تو چی کار می کنی ؟» موش آسیایی گفت : « من برات کتاب می خونم و ساز می زنم . » خاله سوسکه کمی فکر کرد و گفت : « من هم کتاب خوندن رادوست دارم و هم صدای سازشنیدن رو ، باشد من باتو دوست می شم . » ازآن روزبه بعد خاله سوسکه دیگه هیج وقت حوصله اش سرنرفت و تنها نشد.
نام اسلحه : کلاشنیکف 47
طول : 86سانتی متر
وزن : چهارکیلو و سیصد گرم
خشاب : 30 فشنگ
حداکثربرد : 1000متر
بردموثر:400متر
مجلات دوست کودکانمجله کودک 211صفحه 31