مجله کودک 219 صفحه 10

امیر محمد لاجورد مردی با یک مداد در پشت گوش صبح میکردم تلاش روزی تا وقت غروب بودم اندر فن خود استاد، ای شاگرد خوب میکشیدن اره بیخط، میبریدم قلب چوب وصلهها با چکش دل مینمودم میخکوب آقای شیرعلی جمشید، 43 ساله، که بعد از مدت زیادی کار کردن در حرفه نجاری، حالا استادی شده است شعر بابل را میخواند و کار میکند، بوی چوب میآید. رادیو هم که به نظر میآید همدم صبح تا شب اوست با صدای کمی روشن است. · سلام، شما چرا پشت گوشتان مداد نیست؟ تا همین الان بود. شما که آمدید آنرا برداشتم. · چرا نجارها پشت گوششان مداد میگذارند؟ وسایل کار نجاری بسیار متنوع و زیادند. اره برقی، اره دستی، رنده، فرز، میخ، چکش، مغار، درفش، سوهان، گونیا، گیره و ... اما مداد چون در کار نجاری به خاطر اندازهگیری و نشانهگذاریهای مداوم بسیار مورد استفاده قرار میگیرد، این است که همیشه باید دم دستمان باشد. برای اینکه در این شلوغ پلوغی کارگاه نجاری مدام دنبال مداد نگردیم و همیشه دم دستان باشد آنرا میگذاریم پشت گوشمان. · یک نفر میگفت که نجارها به این علت مداد را پشت گوششان میگذارند که چون اگر روی دماغشان بگذارند دائماً میافتد! خب این هم برای خودش دلیلی است. اگرچه درست نیست. · اگر نجار خدای نکرده گوش نداشته باشد مدادش را کجا میگذارد؟ او تصمیم میگیرد هرچه سریعتر به خانه لیتلها برگردد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 219صفحه 10