مجله کودک 222 صفحه 9

تقویم انقلاب اسلامی 18 اردیبهشت 1357: کشتار دانشجویان تبریز. 12 روز بعد در سی­ام اردیبهشت، پلیس شاه دست به کشتار مردم قم زد و به منازل مراجع تقلید در این شهر حمله کرد. همه چیز برای مریم به شکل دیگری در آمده است و زندگی چقدر بنظرش جالب­تر می­رسد. امّا یک روز که مریم سرگرم بازی بود صحبت­های پدر و مادرش را می­شنود. پدر می­گوید: نمی­دانم چرا مدتی است اصلاَ به موقع سرکار نمی­رسم. اگر اینطوری ادامه پیدا کند، از کار بیکار می­شوم. مریم کمی ته­دلش خالی می­شود. امّا برای اینکه خودش را سرگرم کند سراغ جوجه اردکش می­رود و برایش دانه می­پاشد. امّا هر چه دانه می­پاشد فایده­ای ندارد. چون جوجه اردکش اصلاً بزرگ نمی­شود. در حالیکه جوجه اردک همسایه آنقدر بزرگ شده که خودش هم تخم می­گذارد. مریم با حسرت به اردک همسایه نگاه می­کند و دلش برای اردک خودش می­سوزد. بعد با آبپاش سراغ گلدان گلش می­رود. امّا چه فایده! هر چه آب می­دهد، غنچۀ گلش باز نمی­شود که نمی­شود. تاز ه از همۀ اینها گذشته، امتحانات آخر سال نزدیک است و او در تمام درس­هایی که دیر به کلاس رسیده، اشکال دارد. مریم با ناراحتی روی تختش دراز می­کشد. احساس می­کند امروز با همان روزی که عقربه­های ساعت را برداشت و زیر بالش خود قایم کرد هیچ فرقی ندارد. انگار اصلاً زندگی نکرده. دستش را یواشکی زیر بالش می­برد و عقربه­ها را برمی­دارد و سراغ ساعت­های خانه می­رود و همۀ آنها را سر جایشان می­گذارد. ناگهان صدای همه بلند می-شود. مادربزرگ می­گوید: مریم اذان است جانمازم را بیاور. مادر می­گوید: مریم دستهایت را بشور وقت شام است. پدر می­گوید: مریم زنگ ساعت را برای هفت صبح کوک کن. و مریم با خوشحالی می­گوید: بله بابا- بله مامان، بله مادربزرگ! طول بال: 10 متر و 60 سانتی­متر اسلحه: 4 مسلسل 30 میلی­متری کانن- 24 راکت هوا به هوا

مجلات دوست کودکانمجله کودک 222صفحه 9